چالش اعتراف دعوت از ابجی حدیث

#چالش اعتراف دعوت از ابجی حدیث:)

بچه ک بودم سیم کارتو گوشی همراه گرون بود خو سیم کارتی یه میلیون دومیلیون پولش بود


خلاصه

بابام خریدو اورد خونه و گرفتم دستم دستم هم شیرینی ای بوذ بعد این گوشیه هم رنگ البالویی خوشگل و تمیز کثیف شد ناجور

بعد رفتم ابو باز کردم گرفتمش زیر اب خیلی ریلکس تمیزش کردم با حوله خشکش کردم بعد دیدم صفحش روشن نمیشه:|

حوله پیچش کردم انداختمش پشت یخچال:|

بعد بابام ک از خواب بلند شد دنبال گوشیش میگشت

من رفتم تو اتاق درو قفل کردم تختو هول دادم پشت در بهش تکیه دادم

بعد بابام درو به طرز عجیبی باز کرد هول داد اومد تو

فقط دعوام کرد کمی

نه تنبیه بدنی کرد نه چیزی:)

همع #دعوت ن به این چالش
دیدگاه ها (۱۵)

وای ترکیدم از خنده مکالمه دونفر تو گروپمون:)))))))حالا میگم ...

شاخای عزیزو گرامی D:۳۱ـه فردا باس برین مدرسهD:ببینیم بی گوش...

:(خطم خوبه؟:)همه واجب الکامنتنیاد مدرسه ها افتادم گفتم بزار ...

بچه ها یه خبر باحال↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓سه روز دیگه اولین روز مدر...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭⁴ می خوام وقتی رفتیم خونه ازش تشکر ک...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط