دوست دارم ساعتی با چشم تو خلوت کنم

دوست دارم ساعتی با چشم تو خلوت کنم
در کنارت جا بگیرم با لبت صحبت کنم

محو رویت، روبرویت، دوست دارم، ماه من!
از دل بی‌تاب خود پیش دلت غیبت کنم

چون تو یک دل، یار همدل، کی؟ کجا پیدا شود؟
دوست دارم با دلِ یک رنگ تو بیعت کنم!! قلب من هر لحظه با شوق تو نبضش میزند
بی حضور تو چرا با زندگی وصلت کنم؟
بوی اندوه مرا در چشم غمگینم ببین
از من ای آرام جان! هرگز مخواه ترکت کنم

بزم عشقی چیده‌ام در قلب مجروحم، تو را
با تمام عاشقی در بزم خود دعوت کنم
جان من مملو از تکرار یادت دم به دم
این محال است من به دوری از غمت عادت کنم

شعروشراب
دیدگاه ها (۵)

من در نظرت هیچ شبی خواب ندارمبی منت رویت.....گل مهتاب ،ندارم...

خورشید به ما خواهد تابید من به آینده امید وارم

عذر گناه من همه چشمان مست اوست…#فریدون_مشیری

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط