مادر

#مادر
#السلام_علیک_یا_فاطمة
#لعن_الله_قاتلیک
وقتی میان کوچه سند پاره پاره شد

چشمان غصّه دار فلک پر ستاره شد

ناموس کبریا وسط کوچه های تنگ

محصور یک شقی صفتِ بدقواره شد

تهمت زد و به دختر طاها دروغ بست

داعیّه دارِ دین، پسرِ زشت قاره شد

گفتم، گفت زود سند را بده به من

گفتم، بعد از آن که ستم بی شماره شد

با پنجه وسعت فدک اش را وجب گرفت

سیلی برای غصب فلک راه چاره شد

گفتند مست بود و صدایی نمی شنید

آنقدر زد که غنچه یاس اش عصاره شد

پا زد که بارِ شیشه ی آنرا بیفکند

اوّل نشد ولی چو لگد زد دوباره شد

چادر به پای مادر سادات گیر کرد

افتاد روی خاک و دلش پر شراره شد

گفتند یک طرف زده سیلی ولی حسن

پیگیرِ جستجوی دو تا گوشواره شد
دیدگاه ها (۳)

#چادر_خاکی#کمی_آهسته_تر#یا_زهرا_سلام_الله_علیهاپیامبر اکرم ص...

#مادر#لعن_الله_قاتلی#متوسل_به_نخ_چادر_زهرا_شده_امروضه خوان ر...

#فکرنو#اللهم_عجل_لولیک_الفرجاگر تمام زخم هایم رابا اشک چشم ه...

#دختران_پاک ⤵⤵⤵#عشق_پاک#فکرنو#حدیث_عشقپیامبر خدا صلّی الل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط