سناریو

#سناریو
وقتی عضو هشتمی و توی یه مصاحبه‌ میگی اعضا مثل داداشمن...

نامجون ( با سر تایید میکنه) : بزار بریم خونه بچ (زیر لب)


جین : یه طوری میخنده که همه می‌فهمن چرت گفتی و سرخ میشی


شوگا ادامه حرفو میگیره و میگه : البته خانم مین ا.ت خیلی با واژه داداش آشناییت ندارن!😃 (شوگا پسرم آروم باش😔)



جی هوپ سریع در جواب میگه : نه نه ...
ا.ت: میترسه و تعجب میکنه
جی هوپ ادامه میده: نه ما نه تنها داداشش هستیم بلکه خانواده اش هم هستیم :)
(استاد جمع کردن جناب جانگ هوسوک👍)

جیمین : اوخیییی ا.ت چه داداشیاییی داریییی ( با لحن تیکه دار )
ا.ت : *خجالت میکشه*
وقتی دارین میرین خونه جیمین در گوشت میگه: یه ماه برای داشتنش زجه بزن بیبی💀
( الله اکبرررر🌚 )

تهیونگ : ا.ت؟ ما داداشتیم؟
ا.ت با سرش به دوربین و خبرنگار اشاره میکنه
تهیونگ : پس داداشتیم .. ها؟
ا.ت : ...
تهیونگ: ما خوب نقش برادری خودمون ایفا نکردیم ایشالا به زودی 😃💀(یا ابولفضل🌚)


جونگکوک: چی؟
ا.ت : اعضا به شدت رفتار صمیمانه ای دارن و مثل برادرم هستن واقعا
جونگکوک: خب پس بیاین امشب این رابطه ی خواهر برادری رو از بین ببریم 💀🗿(توبه کنید 🗿)
ا.ت *خجالت در حد مرگ*


مایل به حمایت بیب ¿
دیدگاه ها (۴)

#سناریووقتی براشون گل میخری :)(چه گوگولییی ) نامجون : وای بی...

ارمیه ... یه یارویی که احتمالا هیتر بوده پیجش رو گزارش کرده....

گایز چند روز پیش روز پسرررر بود ... ببخشید نبودم که بهتون تب...

تو میتونیییی:)خب دوستان با خودم گفتم منم از این لینک ناشناس ...

دو رقیب عشقیپارت ۲«ا/ت ویو»ا/ت: میدونم تهیونگ ببخشید...میشه ...

شوهر دو روزه. پارت۷۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط