مرد
#مرد_غیرت_اقتدار
الا! ای هوشمند خوب کردار
بگویم با تو رمزی چند ز اسرار
چو دانش داری و هستی خردمند
بیاموز از فتوت نکتهای چند
که تادر راه مردان ره دهندت
کلاه سروری بر سر نهندت
اگر خواهی شنیدن گوش کن باز
زمانی باش با ما محرم راز
چنین گفتند پیران مقدم
که از مردی زدندی در میان دم
که: هفتاد و دو شد شرط فتوت
یکی زان شرطها باشد مروت
بگویم با تو یک یک جملهٔ راز
که تا چشمت بدین معنی شود باز
نخستین، راستی را پیشه کردن
چو نیکان از بدی اندیشه کردن
همه کس را بیاری داشتن دوست
نگفتن: آن یکی مغز و دگر پوست
ز بند نفس بد، آزاد بودن
همیشه پاک باید چشم و دامن
اگر اهل فتوت را وفا نیست
همه کارش به جز روی و ریا نیست
کسی،کو را جوانمردیست در تن
ببخشاید دلش بر دوست و دشمن
بهر کس خواستی میباید آنت
اگر خواهی بخود، نبود زیانت
مکن بدبا کسی کو باتو بدکرد
تو نیکی کن، اگر هستی جوانمرد
زبان را در بدی گفتن میآموز
پشیمانی خوری تو هم یکی روز
ترا آنگه به آید مردی و زور
که بینی خویشتن را کمتر ازمور
مگو هرگز که: خواهم کردن اینکار
اگر دستت دهد میکن بکردار
کسی کو را بخشم اندر رضانیست
فتوت درجهان او را روا نیست
فتوت دار چون باشد دلازار
نباشد در جهانش هیچ کس یار
درین ره خویشتن بینی نگنجد
بجز خاکی و مسکینی نگنجد
فتوت ای برادر، بردباریست
نه گرمی ستیزه، بلکه زاریست
بده نان، تا برآید نامت،ای دوست
چو خوشتر درجهان ازنام نیکوست؟
زبان ودل یکی کن با همه کس
چنان کز پیش باشی، باش از پس
مکن چیزی،که دیدن را نشاید
اگر گویی شنیدن را نشاید
چو اندر طبع بسیاری نداری
مزن دم از طریق بردباری
طریق پارسایی ورز مادام
که نیکو نیست فاسق را سرانجام
مکن با هیچکس تزویر و دستان
که حیلت نیست کار زیردستان
درون را پاک دار از کین مردم
که کین داری نشد آیین مردم
چو خواندندت برو، زنهار میپیچ
ورت هم بیم جان باشد،مگو هیچ
بجان گر با زمانی اندرین راه
نباشد از فتوت جانت آگاه
دماغ از کبر خالی دار پیوست
ز شیطانی چه گیری عذر بردست؟
تواضع کن، تواضع، برخلایق
تکبر جز خدا را نیست لایق
تکبر خیرگی خود را مرنجان
که افزونی جسمست کاهش جان
سخن نرم و لطیف و تازه میگوی
نه بیرون از حد و اندازه میگوی
مگو راز دلت با هر کسی باز
که در دنیا نیابی محرم راز
حسد را بر فتوت ره نباشد
حسود از راه حق آگه نباشد
اخی را چون طمع باشد بفرزند؟
ببر، زنهار، از وی مهر و پیوند
اگر گفتی ز روی، آنرا بجا آر
وگر خود میرود سر بر سردار
بخود هرگز مرو راه فتوت
بخود رفتن کجا باشد مروت؟
ریاضت کش، که مرد نفس پرور
بود از گاو و خر بسیار کمتر
مرو ناخوانده، تا خواری نبینی
چو رفتی جز جگر خواری نبینی
#محمد_عقاب#
پرچم ایران بالاست 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
الا! ای هوشمند خوب کردار
بگویم با تو رمزی چند ز اسرار
چو دانش داری و هستی خردمند
بیاموز از فتوت نکتهای چند
که تادر راه مردان ره دهندت
کلاه سروری بر سر نهندت
اگر خواهی شنیدن گوش کن باز
زمانی باش با ما محرم راز
چنین گفتند پیران مقدم
که از مردی زدندی در میان دم
که: هفتاد و دو شد شرط فتوت
یکی زان شرطها باشد مروت
بگویم با تو یک یک جملهٔ راز
که تا چشمت بدین معنی شود باز
نخستین، راستی را پیشه کردن
چو نیکان از بدی اندیشه کردن
همه کس را بیاری داشتن دوست
نگفتن: آن یکی مغز و دگر پوست
ز بند نفس بد، آزاد بودن
همیشه پاک باید چشم و دامن
اگر اهل فتوت را وفا نیست
همه کارش به جز روی و ریا نیست
کسی،کو را جوانمردیست در تن
ببخشاید دلش بر دوست و دشمن
بهر کس خواستی میباید آنت
اگر خواهی بخود، نبود زیانت
مکن بدبا کسی کو باتو بدکرد
تو نیکی کن، اگر هستی جوانمرد
زبان را در بدی گفتن میآموز
پشیمانی خوری تو هم یکی روز
ترا آنگه به آید مردی و زور
که بینی خویشتن را کمتر ازمور
مگو هرگز که: خواهم کردن اینکار
اگر دستت دهد میکن بکردار
کسی کو را بخشم اندر رضانیست
فتوت درجهان او را روا نیست
فتوت دار چون باشد دلازار
نباشد در جهانش هیچ کس یار
درین ره خویشتن بینی نگنجد
بجز خاکی و مسکینی نگنجد
فتوت ای برادر، بردباریست
نه گرمی ستیزه، بلکه زاریست
بده نان، تا برآید نامت،ای دوست
چو خوشتر درجهان ازنام نیکوست؟
زبان ودل یکی کن با همه کس
چنان کز پیش باشی، باش از پس
مکن چیزی،که دیدن را نشاید
اگر گویی شنیدن را نشاید
چو اندر طبع بسیاری نداری
مزن دم از طریق بردباری
طریق پارسایی ورز مادام
که نیکو نیست فاسق را سرانجام
مکن با هیچکس تزویر و دستان
که حیلت نیست کار زیردستان
درون را پاک دار از کین مردم
که کین داری نشد آیین مردم
چو خواندندت برو، زنهار میپیچ
ورت هم بیم جان باشد،مگو هیچ
بجان گر با زمانی اندرین راه
نباشد از فتوت جانت آگاه
دماغ از کبر خالی دار پیوست
ز شیطانی چه گیری عذر بردست؟
تواضع کن، تواضع، برخلایق
تکبر جز خدا را نیست لایق
تکبر خیرگی خود را مرنجان
که افزونی جسمست کاهش جان
سخن نرم و لطیف و تازه میگوی
نه بیرون از حد و اندازه میگوی
مگو راز دلت با هر کسی باز
که در دنیا نیابی محرم راز
حسد را بر فتوت ره نباشد
حسود از راه حق آگه نباشد
اخی را چون طمع باشد بفرزند؟
ببر، زنهار، از وی مهر و پیوند
اگر گفتی ز روی، آنرا بجا آر
وگر خود میرود سر بر سردار
بخود هرگز مرو راه فتوت
بخود رفتن کجا باشد مروت؟
ریاضت کش، که مرد نفس پرور
بود از گاو و خر بسیار کمتر
مرو ناخوانده، تا خواری نبینی
چو رفتی جز جگر خواری نبینی
#محمد_عقاب#
پرچم ایران بالاست 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
۳۵.۳k
۱۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.