بس کن رباب سر به سر غم گذاشتی

بس کن رباب سر به سر غم گذاشتی..
اصلاً خیال کن که تو اصغر نداشتی

دیگر ز یادت این غم سنگین نمی‌رود..
آب خوش از گلوی تو پائین نمی‌رود

بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی‌شود..
این گریه‌ها برای تو اصغر نمی‌شود

بس کن رباب زخم گلو را نشان نده گهواره نیست دست خودت را نشان نده
جانم علی اصغرع...
دیدگاه ها (۱)

حرمله خیر نبینی ، گلِ من نورَس بودچیدَنَش تیغ نمیخواست ، نَس...

حسین جاننور توحید عیان است شب جمعه حرم واقعاً مثل جنان است ش...

من قیامت جلوی حرمله را میگیرمکسی چون تو اینگونه دل از سنگ ند...

السلام علیک یا مولای یا اباعبداللهبده جامی که لبم هو بکشد سر...

شعر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط