افسوس

اَفسـوس
من مُـرده اَم
و شب هَنـوز هـم
گویـے ادامـہ همان شَب بیهـوده است...
دیدگاه ها (۱)

امروزندانمزِچه دست آمده ایکز اول صبح مست مست آمده ایگر خون د...

تقصیر تو نیست ،هرچه هست زیر سر پاییز است که به نسیمی عقل را ...

اگر می خواهی از بانویت عکس بگیری نگو ...

هزار شب نشسته ام ، به پای چشم های تورهـا نمی کنـد مـرا ، هـو...

ای خدامن با گریه داغ امباز غریب ام نکنیشب درازیو بیماری بی ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط