من برای شانه شدن

من برای شانه شدن
با سکوت رقصیدم

در هوایش تگرگ شدم
خاک خشک را بوسیدم

گربه کردم در امتداد غروب
از هجوم شبانه ترسیدم

من نشانی سمت خوابش را
هر شب از هر گمانه پرسیدم

..

من ..

اندوه تو را که می بینم
فریاد می شوم ..

در باد ها ، در ابر ها
کابوس می شوم
در خوابها..

#عاشقانه
دیدگاه ها (۵)

🖋بگذار تو را دوست بدارم زیرا که تو هم به این دوست داشتن احتی...

جان می‌دهم از حسرت دیدار تو چون صبحباش...

آفتاب چشم توبر صبح من فرخنده باداے طلوعروشنایے هاے منصبحت بخ...

خداوندابه جانهاے ما لباس ادب بپوشانڪه عریانے از ادبرسوایے هر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط