سلسله پستهای زندگی نامه امیرالمؤمنین حیدر از ولادت تا شها
سلسله پستهای #زندگی_نامه_امیرالمؤمنین_حیدر_از_ولادت_تا_شهادت
#فصل_یازدهم : خلافت ابوبکر و مقابله امام علی علیهالسلام با آن
#قسمت_نهم و پایانی فصل یازدهم :
امام علی علیهالسلام در ادامه احتجاج با ابوبکر به وی فرمود:
آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره تو فرمود که تو در دنیا و آخرت صاحب لوای من هستی یا درباره من؟
ابوبکر عرض کرد بلکه درباره تو.
فرمود آیا پیغمبر موقع مسدود کردن در خانه جمیع اهل بیت خود و اصحابش به مسجد در خانه ترا باز گذاشت یا در خانه مرا؟
ابوبکر گفت بلکه در خانه تو را.
علی علیه السلام پیوسته از مناقب و فضائل خود که خدا و رسولش آنها را مختص آنحضرت قرار داده بودند سخن میگفت و ابوبکر تصدیق میکرد،
آنگاه فرمود پس چه چیز ترا فریب داده که این مقام را تصاحب نموده ای؟
ابوبکر گریه کرد و گفت یا ابا الحسن راست فرمودی امروز را به من مهلت بده تا در این باره بیندیشم،
آنگاه از نزد آن حضرت بیرون آمد و با کسی صحبت نکرد، شب که فرا رسید خوابید و رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دید و چون بدان جناب سلام کرد #پیغمبر #روی خود را از او #برگردانید.
ابوبکر عرض کرد یا رسول الله آیا دستوری فرموده ای که من بجا نیاورده ام؟
فرمود با کسی که خدا و رسولش او را دوست دارند دشمنی کرده ای حق را به اهلش بازگردان،
ابوبکر پرسید کیست اهل آن؟
فرمود آنکه تورا عتاب کرد علی علیه السلام
ابوبکر گفت به او بازگردانیدم یا رسول الله و دیگر آن حضرت را ندید.
صبح زود خدمت علی علیه السلام آمد و عرض کرد یا اباالحسن دست را باز کن تا با تو #بیعت کنم و آنچه در خواب دیده بود برای حضرت نقل نمود،
#علی علیه السلام دست خود را گشود و ابوبکر دست خود را به آن کشید و بیعت نمود و گفت میروم مسجد و مردم را از آنچه در خواب دیده ام و از سخنانی که بین من و تو گذشته آگاه میگردانم و خود را از این مقام کنار کشیده و آنرا به تو تسلیم میکنم!
علی علیه السلام فرمود بلی (بسیار خوب) .
چون ابوبکر از نزد آنحضرت بیرون آمد در حالیکه رنگش دیگرگون شده و خود را سرزنش میکرد با عمر که دنبال وی در کوچه میگشت مصادف شد،
#عمر پرسید چه شده است ای خلیفه پیغمبر؟
ابوبکر ماجرا را تعریف کرد،
عمر گفت تو را به خدا ای خلیفه!!! رسول الله
گول سحر بنی هاشم را نخوری و به آنها وثوق نداشته باشی این اولی سحر آنها نیست (از این کارها زیاد میکنند) و عمر آنقدر از این حرفها زد که ابوبکر را از تصمیمی که گرفته بود منصرف نمود و مجددا او را به امر خلافت راغب گردانید. ...
همانهایی که از حیدر بریدند
حسین بن علی را سر بریدند....
#ادامه_دارد
#سلام_بر_اهلبیت
#سلام_بر_اهل_بیت
#سلام_بر_امام_علی #تا_غدیر #با_غدیر
#شیعه #علی #مولود_کعبه #امام_علی #امام_علی_علیه_السلام
#یا_مهدی_ادرکنی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بصیرت_افزائی
#بسیج_سایبری
#shia_muslim #shia_islam #shia_religion #islam_shia #shia #muslim #islam #religion
#حق_پایدار_است
#فصل_یازدهم : خلافت ابوبکر و مقابله امام علی علیهالسلام با آن
#قسمت_نهم و پایانی فصل یازدهم :
امام علی علیهالسلام در ادامه احتجاج با ابوبکر به وی فرمود:
آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره تو فرمود که تو در دنیا و آخرت صاحب لوای من هستی یا درباره من؟
ابوبکر عرض کرد بلکه درباره تو.
فرمود آیا پیغمبر موقع مسدود کردن در خانه جمیع اهل بیت خود و اصحابش به مسجد در خانه ترا باز گذاشت یا در خانه مرا؟
ابوبکر گفت بلکه در خانه تو را.
علی علیه السلام پیوسته از مناقب و فضائل خود که خدا و رسولش آنها را مختص آنحضرت قرار داده بودند سخن میگفت و ابوبکر تصدیق میکرد،
آنگاه فرمود پس چه چیز ترا فریب داده که این مقام را تصاحب نموده ای؟
ابوبکر گریه کرد و گفت یا ابا الحسن راست فرمودی امروز را به من مهلت بده تا در این باره بیندیشم،
آنگاه از نزد آن حضرت بیرون آمد و با کسی صحبت نکرد، شب که فرا رسید خوابید و رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دید و چون بدان جناب سلام کرد #پیغمبر #روی خود را از او #برگردانید.
ابوبکر عرض کرد یا رسول الله آیا دستوری فرموده ای که من بجا نیاورده ام؟
فرمود با کسی که خدا و رسولش او را دوست دارند دشمنی کرده ای حق را به اهلش بازگردان،
ابوبکر پرسید کیست اهل آن؟
فرمود آنکه تورا عتاب کرد علی علیه السلام
ابوبکر گفت به او بازگردانیدم یا رسول الله و دیگر آن حضرت را ندید.
صبح زود خدمت علی علیه السلام آمد و عرض کرد یا اباالحسن دست را باز کن تا با تو #بیعت کنم و آنچه در خواب دیده بود برای حضرت نقل نمود،
#علی علیه السلام دست خود را گشود و ابوبکر دست خود را به آن کشید و بیعت نمود و گفت میروم مسجد و مردم را از آنچه در خواب دیده ام و از سخنانی که بین من و تو گذشته آگاه میگردانم و خود را از این مقام کنار کشیده و آنرا به تو تسلیم میکنم!
علی علیه السلام فرمود بلی (بسیار خوب) .
چون ابوبکر از نزد آنحضرت بیرون آمد در حالیکه رنگش دیگرگون شده و خود را سرزنش میکرد با عمر که دنبال وی در کوچه میگشت مصادف شد،
#عمر پرسید چه شده است ای خلیفه پیغمبر؟
ابوبکر ماجرا را تعریف کرد،
عمر گفت تو را به خدا ای خلیفه!!! رسول الله
گول سحر بنی هاشم را نخوری و به آنها وثوق نداشته باشی این اولی سحر آنها نیست (از این کارها زیاد میکنند) و عمر آنقدر از این حرفها زد که ابوبکر را از تصمیمی که گرفته بود منصرف نمود و مجددا او را به امر خلافت راغب گردانید. ...
همانهایی که از حیدر بریدند
حسین بن علی را سر بریدند....
#ادامه_دارد
#سلام_بر_اهلبیت
#سلام_بر_اهل_بیت
#سلام_بر_امام_علی #تا_غدیر #با_غدیر
#شیعه #علی #مولود_کعبه #امام_علی #امام_علی_علیه_السلام
#یا_مهدی_ادرکنی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بصیرت_افزائی
#بسیج_سایبری
#shia_muslim #shia_islam #shia_religion #islam_shia #shia #muslim #islam #religion
#حق_پایدار_است
۲.۶k
۰۹ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.