فرصتی دوباره با کودکم

✨ فرصتی دوباره با کودکم... ✨

اگر فرصت داشتم که کودکم را دوباره بزرگ کنم،
به جای آنکه انگشت اشاره‌ام را به سمت او بگیرم، در کنارش انگشت‌هایم را در رنگ فرو می‌بردم و نقاشی می‌کردم.
به جای غلط ‌گیری، به فکر ایجاد
ارتباط بیشتر می‌بودم.
بیشتر از آنکه به ساعتم نگاه کنم،
به او نگاه می‌کردم.
سعی می‌کردم درباره‌اش کمتر بدانم،
اما بیشتر به او توجه کنم.
به جای اصول راه رفتن، اصول پرواز کردن و دویدن را با او تمرین می‌کردم.
از جدی بازی کردن دست برمی‌داشتم
و بازی را جدی می‌گرفتم.
در مزارعِ بیشتری می‌دویدم و به ستارگان بیشتری خیره می‌شدم.
بیشتر در آغوشش می‌گرفتم
و کمتر او را به زور می‌کشیدم.
کمتر سخت می‌گرفتم و بیشتر تأییدش می‌کردم.
اوّل احترام به خود را در او می‌ساختم
و بعد خانه و کاشانه‌اش را.

و بیشتر از آنچه که عشق به قدرت را یادش بدهم، قدرت عشق ورزیدن را یادش می‌دادم...

برگرفته از کتاب؛ من و ما


╔═ ⚘════⚘ ═╗

╚═ ⚘════⚘ ═╝
دیدگاه ها (۵)

ما یاد گرفته ایم که از خدا بترسیمیاد گرفته ایم که از هر چیزی...

هـر کـاری را بـا قـلـب خـوبـت انجـامـ بـده و در ازایِ آن هـی...

════ ೋღ❤ ️ღೋ ════ ...

‏هیچ وقت ناخونک نزنید به آدمای گذشته تون.سعی نکنید دوباره بر...

°•𝐇𝐞𝐥𝐥𝐨𝐨, 𝐦𝐲 𝐥𝐢𝐟𝐞 ...•°چطورین گل ها من ۱۰ تا از پست هامو پاک...

عجب !!!نمی دونستم اون بازی Restore Your Island هم که قبلا نق...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۱۰نشستم و شروع کردم به خوردناحساس م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط