به زحمت جارو را از دستش گرفتم

به زحمت جارو را از دستش گرفتم.
داشت محوطه را آب و جارو می کرد.
کار هر روز صبحش بود.

ناراحت شد و گفت :

بگذار خودم جارو کنم این جوری بدی های درونم هم جارو می شوند.

"شهید محمدابراهیم همت"

#با_شهدا_گم_نمی_شویم
دیدگاه ها (۱)

#سعدی

☆ با شهیدان در صحنه - ۳۴مهندس دارای ۷ گواهینامه بین‌المللی ه...

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

وقتی اینجور پست هایی BBC می ره , به بخش کامنت هاهم یه نگاهی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط