تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم را برد
تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم را برد
نم اشکت گنه حضرت آدم را برد
از بهشت تو چه گوییم که از روز ازل
روضه ات را که خدا خواند؛ جهنم را برد
شیشه ی عطر شما در دل آدم که شکست
عطر انفاس بهشتت دل آدم را برد
هر که از کرب و بلا رفت محرم را باخت
هر که در کرب و بلا ماند محرم را برد
زمزم کعبه پس از کرب و بلا شیرین شد
اشک ششماهه ی تو شوری زمزم را برد
تو که رفتی بخدا چادر خیمه افتاد
و سپس باد جفا معجر مریم را برد
کینه های عرب از بدر و حنین و احدت
ساربانی شد و انگشتر خاتم را برد
نم اشکت گنه حضرت آدم را برد
از بهشت تو چه گوییم که از روز ازل
روضه ات را که خدا خواند؛ جهنم را برد
شیشه ی عطر شما در دل آدم که شکست
عطر انفاس بهشتت دل آدم را برد
هر که از کرب و بلا رفت محرم را باخت
هر که در کرب و بلا ماند محرم را برد
زمزم کعبه پس از کرب و بلا شیرین شد
اشک ششماهه ی تو شوری زمزم را برد
تو که رفتی بخدا چادر خیمه افتاد
و سپس باد جفا معجر مریم را برد
کینه های عرب از بدر و حنین و احدت
ساربانی شد و انگشتر خاتم را برد
۷۵۱
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.