من از دو کار نفرت دارم یکی درد دل کردن

من از دو کار نفرت دارم: یکی درد دل کردن،
که کار شبه مرد ها است،
و یکی هم از خود دفاع کردن، برای تبرئه ی خود جوش زدن،
که کار مستضعفین است، آدم های سست.
شجاع، به همدرد نیازمند نیست، از ناله شرم دارد.
مرد پاک را نیز، زندگی و زمان تنها نمی گذارند.
زندگی اش از او دفاع می کند.
پلیدان، هرگز پاک دامنی را نمی توانند آلود.
هر چند سنگ ها را بسته و سگ ها را رهانده باشند!



هبوط در کویر
دکتر شریعتی
دیدگاه ها (۱)

.وﻗﺘﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽﺩﻧﯿﺎﭼﯿﺰﯼ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﺩﻣﺜﻞ ﮐﻢ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﯾﮏ ﻭﺯﯾﺪﻥ،ﯾﮏ ﻭﺍﮊﻩ،ﯾﮏ ...

زندگی هیچ چیز بزرگی ندارد. زندگی پر است از چیزهای کوچک. اما ...

آرزو نکردن برابر است با مردن یا دست‌کم در سرزمین مردگان ساکن...

بار الها ....تنها کوچه ای که بن بست نیستکوچه یاد توست ...مهر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط