پارت ۱۱
پارت ۱۱
جونگکوک :ا.ت پیشه جیمینه جیمین اونو گروگان گرفت
شوگا:چی زود آدرسش رو برام پیدا کن
کوک:باشه
ویو ا.ت
جیمین:بیبی برای شب آماده شو کای کار داریم نگاه شیطونی
ا.ت:مگر توی خوابت ببینی
جیمین رفت بیرون
شوگا ترو خدا زود بیا دنبالم
پرش به شب
ا.ت:خیلی میترسیدم اون جیمین لعنتی اینجا چی میخواست
داشتم با خودم حرف میزدم که در باز شد
اون جیمین بود نهههههه
جیمین:بیبی خودتو آماوه نکردی که
ا.ت: خفه شو ببین چه بلایی سرت میارم
جیمین یک چاقو گذاشت زیر گلوم گفت
جیمین:هرچی هیچی بهت نگفتم پرو نشو منم میتونم تبدیل به عوضی ترین آدم بشم اما میخوام باهات خوب باشم ولی خودت اون کاری میکنی که اون روی سگمو نشونت بدم
ا.ت: جیمین ترو خدا بزار برم چی از جونم میخواهی
جیمین:اولن جیمین نه ددی دومم دلم برات تنگ شده بود میدونی چند وقته دارم دنبالت میگردم چرا به خواسته بابات عمل نمیکنی
ا.ت:جیمین من دوست ندارم بزار به زندگیم برسم اینو که گفتم جیمین فشار چاقو رو روی گردنم بیشتر کرد
جیمین:میدونی این چند وقتی نبودی چی کشیدم میدونی یک شب راحت سرمو روی بالشت نذاشتم اینارو میدونی که الان اینجوری باهام حرف میزنی (با کلی داد)
ا.ت:بغض گلومو داشت چنگ میزد خیلی جیمین عصبی بود ولی گناه من چیه
ا.ت:الان میگی چکار کنم(مظلومانه)
جیمین:باهام زندگی کن چرا باهام اینجوری میکنی من عاشقتم من بدون تو نمیتونم اصلا همین امشب مال خودم میکنمت
ا.ت:نه جیمین ترو خدا نه چند روز بهم وقت بده
جیمین:باشه تا فردا فکراتو بکن ولی الان کارمون مهم تره
ویو ا.ت
پرتم کرد روی تخت و روم خیمه زد لباشو گذاشت روی لبام و مkمیزد که..............
ادامه دارد
#جیم_ا.ت
شرطا ۲۰ لایک ۱۰ کامنت
جونگکوک :ا.ت پیشه جیمینه جیمین اونو گروگان گرفت
شوگا:چی زود آدرسش رو برام پیدا کن
کوک:باشه
ویو ا.ت
جیمین:بیبی برای شب آماده شو کای کار داریم نگاه شیطونی
ا.ت:مگر توی خوابت ببینی
جیمین رفت بیرون
شوگا ترو خدا زود بیا دنبالم
پرش به شب
ا.ت:خیلی میترسیدم اون جیمین لعنتی اینجا چی میخواست
داشتم با خودم حرف میزدم که در باز شد
اون جیمین بود نهههههه
جیمین:بیبی خودتو آماوه نکردی که
ا.ت: خفه شو ببین چه بلایی سرت میارم
جیمین یک چاقو گذاشت زیر گلوم گفت
جیمین:هرچی هیچی بهت نگفتم پرو نشو منم میتونم تبدیل به عوضی ترین آدم بشم اما میخوام باهات خوب باشم ولی خودت اون کاری میکنی که اون روی سگمو نشونت بدم
ا.ت: جیمین ترو خدا بزار برم چی از جونم میخواهی
جیمین:اولن جیمین نه ددی دومم دلم برات تنگ شده بود میدونی چند وقته دارم دنبالت میگردم چرا به خواسته بابات عمل نمیکنی
ا.ت:جیمین من دوست ندارم بزار به زندگیم برسم اینو که گفتم جیمین فشار چاقو رو روی گردنم بیشتر کرد
جیمین:میدونی این چند وقتی نبودی چی کشیدم میدونی یک شب راحت سرمو روی بالشت نذاشتم اینارو میدونی که الان اینجوری باهام حرف میزنی (با کلی داد)
ا.ت:بغض گلومو داشت چنگ میزد خیلی جیمین عصبی بود ولی گناه من چیه
ا.ت:الان میگی چکار کنم(مظلومانه)
جیمین:باهام زندگی کن چرا باهام اینجوری میکنی من عاشقتم من بدون تو نمیتونم اصلا همین امشب مال خودم میکنمت
ا.ت:نه جیمین ترو خدا نه چند روز بهم وقت بده
جیمین:باشه تا فردا فکراتو بکن ولی الان کارمون مهم تره
ویو ا.ت
پرتم کرد روی تخت و روم خیمه زد لباشو گذاشت روی لبام و مkمیزد که..............
ادامه دارد
#جیم_ا.ت
شرطا ۲۰ لایک ۱۰ کامنت
۱.۴k
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.