شاهنامه ۱۰ پادشاهی فریدون
#شاهنامه #۱۰ #پادشاهی فریدون
فریدون اول مهرماه کلاه کیانی را بر سر گذاشت، گویی همه بدی ها از جهان زدوده شده بودند. فرزانگان و هنرمندان و دانشمندان خوشحال بودند چون توانسته بودند جایگاه خود را به دست آورند و خداپرستی آیین مردم شد.فریدون در همه دوران پادشاهی خود به مردم بدی نکرد.
فریدون برای این که مادرش را از پیروزی و شکست ضحاک باخبر کند برایش پیام فرستاد. فرانک با شنیدن این خبر خوش پروردگار را ستایش کرد و به نزد فریدون رفت، . بزرگان از هر گوشه جهان به نزد فریدون می آمدند و برایش هدایا می آوردند و او را ستایش می کردند.
پس از مدتی فریدون به گرد جهان رفت. هر جا ستمی دید به داد ستمدیده رسید، هر ویرانه ای دید به آبادانی اش پرداخت
چندی گذشت و فریدون صاحب سه فرزند پسر شد. این سه تن، دو پسر از شهرناز و پسر کوچکتر از ارنواز
فریدون از نامداران خود جندل بود فرا خواند. به او فرمان داد: برو بر گرد جهان و سه دختر گزین از نژاد پادشاهان که در خور همسری فرزندان من باشند.
جندل هم با گروهی نیک خواه به راه افتاد پژوهش و پرس و جو کرد تا این که از شاه یمن شنید که سه دختر دارد آن چنان که فریدون می خواست به پیش شاه یمن رفت و با احترام بسیار پیام فریدون را به او داد.چون پادشاه یمن پیام فریدون را شنیدغمگین شد آن ها همدم و امید من هستند و با بزرگان به مشورت نشست یکی از بزرگان گفت ولی راه بهتر آن است که شرایط سختی همسری دخترانت قرار دهی و چون پادشاه یمن این راه حل را شنید بسیار خوشحال شد و جندل را فرا خواند، گفت که فریدون پادشاه بسیار بزرگی است و درست است به اوبگو که تو سه پسر داری من هم سه دختردوری دخترانم برای من هم بسیار سخت است پس برای شاد کردن دل من آن سه پسر را به پیش من بفرست تا من دخترانم را به آیین خود به دست آن ها بسپارم. جندل هم پاسخ را شنید، به پیش فریدون آمد، ادای احترام کرد و همه چیز را برای فریدون بازگفت
فریدون سه فرزندش را فرا خواند و از نیکی های آن سه دختر و پدرشان شاه یمن سخن راند و ادامه داد او برای شما افسون هایی خواهد داشت، روز اول بزم گاهی خواهد ساخت . آن سه دختر زیبا را در کنار خود بر تخت شاهنشاهی می نشاند. دختری که از همه کوچکتر است ابتدا پیش می آید و نزد بزرگ ترین شما می نشیند و پر سن ترین آن ها نزد کوچک ترین شما می نشیند و دختر میانه پیش نفر بعدی.
آن گاه پادشاه یمن از شما خواهد پرسید که کدام یک از این ها سن بیشتری دارد؟ کدام کوچک تر است؟ و میانه کدام است؟ و شما هم به درستی بگویید که دختر کوچک تر پیش بزرگترین شماست و دختر بزرگ تر پیش کوچک تر شماست و این شایسته نیست. در سخن گفتن با یکدیگر همرنگ باشید و چنان رفتار کنید که شایسته مقام و فرهنگ ماست.
فریدون اول مهرماه کلاه کیانی را بر سر گذاشت، گویی همه بدی ها از جهان زدوده شده بودند. فرزانگان و هنرمندان و دانشمندان خوشحال بودند چون توانسته بودند جایگاه خود را به دست آورند و خداپرستی آیین مردم شد.فریدون در همه دوران پادشاهی خود به مردم بدی نکرد.
فریدون برای این که مادرش را از پیروزی و شکست ضحاک باخبر کند برایش پیام فرستاد. فرانک با شنیدن این خبر خوش پروردگار را ستایش کرد و به نزد فریدون رفت، . بزرگان از هر گوشه جهان به نزد فریدون می آمدند و برایش هدایا می آوردند و او را ستایش می کردند.
پس از مدتی فریدون به گرد جهان رفت. هر جا ستمی دید به داد ستمدیده رسید، هر ویرانه ای دید به آبادانی اش پرداخت
چندی گذشت و فریدون صاحب سه فرزند پسر شد. این سه تن، دو پسر از شهرناز و پسر کوچکتر از ارنواز
فریدون از نامداران خود جندل بود فرا خواند. به او فرمان داد: برو بر گرد جهان و سه دختر گزین از نژاد پادشاهان که در خور همسری فرزندان من باشند.
جندل هم با گروهی نیک خواه به راه افتاد پژوهش و پرس و جو کرد تا این که از شاه یمن شنید که سه دختر دارد آن چنان که فریدون می خواست به پیش شاه یمن رفت و با احترام بسیار پیام فریدون را به او داد.چون پادشاه یمن پیام فریدون را شنیدغمگین شد آن ها همدم و امید من هستند و با بزرگان به مشورت نشست یکی از بزرگان گفت ولی راه بهتر آن است که شرایط سختی همسری دخترانت قرار دهی و چون پادشاه یمن این راه حل را شنید بسیار خوشحال شد و جندل را فرا خواند، گفت که فریدون پادشاه بسیار بزرگی است و درست است به اوبگو که تو سه پسر داری من هم سه دختردوری دخترانم برای من هم بسیار سخت است پس برای شاد کردن دل من آن سه پسر را به پیش من بفرست تا من دخترانم را به آیین خود به دست آن ها بسپارم. جندل هم پاسخ را شنید، به پیش فریدون آمد، ادای احترام کرد و همه چیز را برای فریدون بازگفت
فریدون سه فرزندش را فرا خواند و از نیکی های آن سه دختر و پدرشان شاه یمن سخن راند و ادامه داد او برای شما افسون هایی خواهد داشت، روز اول بزم گاهی خواهد ساخت . آن سه دختر زیبا را در کنار خود بر تخت شاهنشاهی می نشاند. دختری که از همه کوچکتر است ابتدا پیش می آید و نزد بزرگ ترین شما می نشیند و پر سن ترین آن ها نزد کوچک ترین شما می نشیند و دختر میانه پیش نفر بعدی.
آن گاه پادشاه یمن از شما خواهد پرسید که کدام یک از این ها سن بیشتری دارد؟ کدام کوچک تر است؟ و میانه کدام است؟ و شما هم به درستی بگویید که دختر کوچک تر پیش بزرگترین شماست و دختر بزرگ تر پیش کوچک تر شماست و این شایسته نیست. در سخن گفتن با یکدیگر همرنگ باشید و چنان رفتار کنید که شایسته مقام و فرهنگ ماست.
۷.۲k
۱۵ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.