یک نفر آمد و سهم دل تنهایم شد

یک نفر آمد و سهمِ دلِ تنهایم شد
آمد و علّتِ بیداریِ شبهایم شد

دل به او بستم و چشم از همه کس پوشیدم
سببِ دلخوشیِ امشب و فردایم شد

بس صدا کرده ام او را عسلم انگاری
اسم او باعثِ شیرینیِ لبهایم شد

شاعرم کرد غمِ چشمِ سیاهش آخر
بهترین سوژه ٔ اشعارِ غم افزایم شد

غزل اندر غزل از اسمِ قشنگش گفتم
زد و گل واژه ترین واژهٔ غمهایم شد

بعدِ هر شعر و غزل گریه عجب می چسبد
گریه اصلاً نمکِ شعر و غزلهایم شد

🌹 🌹
دیدگاه ها (۳)

🕊♥️🌹♥️🕊آرزویم شده هر لحظه ڪنارم باشے صاحب قلب من و دار و ندا...

واقعا جای تاسف دارهمادری لرستانی از فقر ، خود و سه جگر گوشه ...

مست چشمانت نبودن کار آسانی که نیستجنبه می خواهد ولی این درد ...

✾ٖٖٖٖٓुؔ💙✾ٖٖٖٖٓگر آن مراد، شبی در کنار ما باشدزهی سعادت و دو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط