بر مور و مار جای نفس تنگ گشته است

بر مور و مار، جایِ نَفَس، تنگ گشته است
بردند، بس که آدمیان، آرزو به خاک

صائب تبریزی
دیدگاه ها (۸)

به دوس دخترم ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﻦ زیاد ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻡ ... ﻣﺜل ﺩﻭﺳﺘﻢ سینا ﭼﻨﺘ...

یـه وقتـایی آدم باید عمـداً ببـازه . . .کـه فـقـط از بــ ــا...

وقتی پروانه ای در تاری بیافتد که عنکبوتش سیر باشدتازه قصه ی ...

حتی اگرباران بشویوبخواهی عاشقانه بباری...هستند کسانی کهچتر د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط