چه قدر بی تو به سر بردن دشوار است

چه قدر بی تو به سر بردن دشوار است
رنگ های اتاق را می بینم
دل تنگ بر می خیزند
و سوی درختان بال می زنند
پس نیستی
چنین است
دیدگاه ها (۱)

دلم شکستبندش زدماما دیگه هیچوقت مثل اولش نشد . . .سخت شد،سرد...

نگو برات کاری نکردممن خیلی جاها میتونستم بگمازت ناراحتمولی ب...

برای دل کندن از ادمهازمان نیاز نیست …فقط کمیشهامت لازم است …

ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺍﻫﺮﮔﺰ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺷﻤﺮﺩﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢﻫﻤﯿﻦ ﺩﯾﺮﻭﺯ ...

اگر نیستم...مطمئن باش که هنوز بی قرارت نشده ام....من اگر دلم...

تو که نیستی عقربه‌های ساعت دو سوزن کندند که بیهوشی تزریق می ...

در آمدم کناره سیل می کردم گل‌هاره دائم سر بلند بینم جملگی رف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط