فا

ﻏﺎﻓﻼﻥ ﻫﻢﺳﺎﺯﻧﺪ،
ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮفاﻥ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥِ ﻧﺎﻫﻤﮕﻮﻥ ﻣﯽﺯﺍﯾﺪ .
ﻫﻢﺳﺎﺯ ﺳﺎﯾﻪﺳﺎﻧﺎﻧﻨﺪ،
محتاط ﺩﺭ ﻣﺮﺯﻫﺎﯼ ﺁﻓﺘﺎﺏ.
ﺩﺭ ﻫﯿﺄﺕِ ﺯﻧﺪﮔﺎﻥ ﻣﺮﺩﮔﺎﻧﻨﺪ .
ﻭﯾﻨﺎﻥ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺍﻓﮕﻨﺎﻧﻨﺪ،
ﺑﻪﭘﺎﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪﻩﯼ ﺁﺗﺶﻫﺎ
ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﺩﻭﺷﺎﺩﻭﺵِ ﻣﺮﮒ
ﭘﯿﺸﺎﭘﯿﺶِ ﻣﺮﮒ
همواره ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﭙﺲ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺮﮒ
ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺪﺍﻥ ﻧﺎﻡ ﮐﻪ ﺯﯾﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،
ﮐﻪ تباهی ﺍﺯ ﺩﺭﮔﺎﻩِ ﺑﻠﻨﺪِ ﺧﺎﻃﺮﻩﺷﺎﻥ
ﺷﺮﻣﺴﺎﺭ ﻭ ﺳﺮﺍﻓﮑﻨﺪﻩ ﻣﯽﮔﺬﺭﺩ.

ﮐﺎﺷﻔﺎﻥِ ﭼﺸﻤﻪ ﮐﺎﺷﻔﺎﻥِ ﻓﺮﻭﺗﻦِ ﺷﻮﮐﺮﺍﻥ،
ﺟﻮﯾﻨﺪﮔﺎﻥِ ﺷﺎﺩﯼ ﺩﺭ ﻣِﺠْﺮﯼِ ﺁﺗﺸﻔﺸﺎﻥﻫﺎ
ﺷﻌﺒﺪﻩﺑﺎﺯﺍﻥِ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺩﺭ ﺷﺒﮑﻼﻩِ ﺩﺭﺩ
ﺑﺎ ﺟﺎﭘﺎﯾﯽ ﮊﺭﻑﺗﺮ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯼ
ﺩﺭ ﮔﺬﺭﮔﺎﻩِ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ .

ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮِ ﺗُﻨﺪﺭ ﻣﯽﺍﯾﺴﺘﻨﺪ
ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﻭ ﻣﯽﻣﯿﺮﻧد
دیدگاه ها (۱)

چه زیباست صدایش..لحظه لحظه زندگیستچه زیبا می بیند چشمهایش..ل...

دل که رنجید از کسی، خرسند کردن مشکل استشیشه ی بشکسته را پیون...

به آنچه ما را به برخی انسان ها وابسته می کند، نام عشق ندهیم....

در نهان به آنهایی دل می بندیم که دوستمان ندارند .و در آشکارا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط