داستان گل همیشه بهار 🌑
داستان گل همیشه بهار 🌑
ویو یونا
صبح با صدای آلارم گوشی از خواب نازم پریدم
یونا:شیبال(زیرآب)
رفتم صورتمو شستم امروز باید با جیمین دوتایی میرفتیم
سالن تمرین برای کنسرتمون که به آرمی ها و طرفدارای خودم بگیم که با هم قرار میزاریم
یهویی دیدم جیمین از پشت بغلم کرده و توی خواب شیرینیه اگه بگم دلم نیومد بیدارش کنم دروغ گفتم پس گذاشتم بخوابه بوسه ای به گونش زدم
بعد رفتم یه آرایش ملایم کردم لباس پوشیدم(لباسش اسلاید سه)
رفتم توی بالکن اتاقم و نفس عمیقی کشیدم
که یه باد زمستونی به صورتم میخورد که باعث میشد وجودم یخ بزنه که این حس با بغل کردن کسی از پشت بدنم تموم شد
ویو جیمین
بیدار شدم دیدم یونا نیست حتما رفته لباسشو عوض کنه رفتم دستشویی بعد لباسمو عوض کردم به هودی لش با کارگو سیاه پوشیدم و تا وارد اتاق شدم دیدم یونا چشماشو بسته و داره لذت میبره اما دیدم داره میلرزه پس از پشت بغلش کردم
جیمین:میبینم یکی اینجا سردش شده(بم)
یونا:عه جیمینا بیدار شدی؟
آره سردم بود(لبخند)
جیمین:نزدیکش بودم که یهو یکی حس عاشقانمونو خراب کرد
جنی:بیاین پایین صبحو.........
عه وا مزاحم شدم ببخشید به کارتون ادامه بدین(لبخند ضایع )
یونا:نه عزیزم دیگه ریدی توش آبم تا ته قعطه(پوکر)
جنی:باشه به حرف حال بیاین پایین
رفتیم پایین که کوک داد زد
کوک:هووووو عروس دوماد و کجا میخواین برین
یونا:برای تمرین کنسرتمون داریم میریم سالن تمرین کمپانی(خنده)
ته:باشه خواهر قشنگم....جیمین یه تار مو ازش کم بشه...
جیمین: فهمیدم.فهمیدم آرام باش باشه اوکی(خنده)
یونا:ما دیگه خوردیم بریم
جیمین: آره بیا بریم(خنده)
لیسا:برین برین (خنده)
رفتیم سوار ماشین شدیم کلی رقصیدیمو حال کردیم
(عکس رقصشون اسلاید دو)
خ
م
ا
ر
ی
ویو یونا
صبح با صدای آلارم گوشی از خواب نازم پریدم
یونا:شیبال(زیرآب)
رفتم صورتمو شستم امروز باید با جیمین دوتایی میرفتیم
سالن تمرین برای کنسرتمون که به آرمی ها و طرفدارای خودم بگیم که با هم قرار میزاریم
یهویی دیدم جیمین از پشت بغلم کرده و توی خواب شیرینیه اگه بگم دلم نیومد بیدارش کنم دروغ گفتم پس گذاشتم بخوابه بوسه ای به گونش زدم
بعد رفتم یه آرایش ملایم کردم لباس پوشیدم(لباسش اسلاید سه)
رفتم توی بالکن اتاقم و نفس عمیقی کشیدم
که یه باد زمستونی به صورتم میخورد که باعث میشد وجودم یخ بزنه که این حس با بغل کردن کسی از پشت بدنم تموم شد
ویو جیمین
بیدار شدم دیدم یونا نیست حتما رفته لباسشو عوض کنه رفتم دستشویی بعد لباسمو عوض کردم به هودی لش با کارگو سیاه پوشیدم و تا وارد اتاق شدم دیدم یونا چشماشو بسته و داره لذت میبره اما دیدم داره میلرزه پس از پشت بغلش کردم
جیمین:میبینم یکی اینجا سردش شده(بم)
یونا:عه جیمینا بیدار شدی؟
آره سردم بود(لبخند)
جیمین:نزدیکش بودم که یهو یکی حس عاشقانمونو خراب کرد
جنی:بیاین پایین صبحو.........
عه وا مزاحم شدم ببخشید به کارتون ادامه بدین(لبخند ضایع )
یونا:نه عزیزم دیگه ریدی توش آبم تا ته قعطه(پوکر)
جنی:باشه به حرف حال بیاین پایین
رفتیم پایین که کوک داد زد
کوک:هووووو عروس دوماد و کجا میخواین برین
یونا:برای تمرین کنسرتمون داریم میریم سالن تمرین کمپانی(خنده)
ته:باشه خواهر قشنگم....جیمین یه تار مو ازش کم بشه...
جیمین: فهمیدم.فهمیدم آرام باش باشه اوکی(خنده)
یونا:ما دیگه خوردیم بریم
جیمین: آره بیا بریم(خنده)
لیسا:برین برین (خنده)
رفتیم سوار ماشین شدیم کلی رقصیدیمو حال کردیم
(عکس رقصشون اسلاید دو)
خ
م
ا
ر
ی
۳.۸k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.