پارت ۲سناریو دازای
پارت ۲سناریو دازای
__________________________________________________
خب دازای با ا/ت رفتش به اتاق ا/ت گفتش
ا/ت:دازای میشه امشب زود بخوابیم
دازای قبول کرد و لباس هاشون رو عوض کردن
(فلش بک به۸ساعت بعد)
دازای زودتر از ا/ت بیدار شد و رفت تا صبحانه درست کنه
ساعت ۱۲بود که ا/ت بیدار شد و رفت از راه پله پایین
ا/ت:سلام صبح بخیر ددی
دازای:سلام بیبی چطوری
دازای در حاله چیدن میز بود و ا/ت نشست و داشت دازای رو نگاه میکرد
دازای نشست و شروع به خوردن کردن و بعد از سی دقیقه خوردن بلند شدن و باهام میز رو جمع کردن
ا/ت گفت که میای فیلم ترسناک ببینیم و دازای قبول کرد
و. رفتن چیپس و پفک رو چیدن و شروع به دیدین فیلم کردن و دازای در فکر بود
که ا/ت با وارد شدن جن داد زد
________________________________________________________
خب بچه ها اینم پارت۲
و ببخشید چند روز نبودم تا براتون بزارم🩵✨
__________________________________________________
خب دازای با ا/ت رفتش به اتاق ا/ت گفتش
ا/ت:دازای میشه امشب زود بخوابیم
دازای قبول کرد و لباس هاشون رو عوض کردن
(فلش بک به۸ساعت بعد)
دازای زودتر از ا/ت بیدار شد و رفت تا صبحانه درست کنه
ساعت ۱۲بود که ا/ت بیدار شد و رفت از راه پله پایین
ا/ت:سلام صبح بخیر ددی
دازای:سلام بیبی چطوری
دازای در حاله چیدن میز بود و ا/ت نشست و داشت دازای رو نگاه میکرد
دازای نشست و شروع به خوردن کردن و بعد از سی دقیقه خوردن بلند شدن و باهام میز رو جمع کردن
ا/ت گفت که میای فیلم ترسناک ببینیم و دازای قبول کرد
و. رفتن چیپس و پفک رو چیدن و شروع به دیدین فیلم کردن و دازای در فکر بود
که ا/ت با وارد شدن جن داد زد
________________________________________________________
خب بچه ها اینم پارت۲
و ببخشید چند روز نبودم تا براتون بزارم🩵✨
۴.۹k
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.