خب لعنتی جان

خب لعنتی جان !
یکبار هم تو بشو همانی که من می خواهم
همانی که برایم آرام ‌و ‌قرار ندارد ..
همانی بشو که قصه ام را همه جا ، جار می زند
همانی که با شنیدن صدایم دلش هُری می ریزد پایین ،
و قند توی دلش آب میشود ..
یکبار هم تو عاشقم باش
و برایم دیوانگی کن
دلبر جان !
نمیشود کمی من شوی ؟



#مهدی‌_محمدپور
دیدگاه ها (۹)

یک قدم مانده که پاییز به پایان برسددختر شرقی یلدا به زمستان ...

شده ام بیتِ تهِ مثنویِ مولاناکه فقط عشق فقط عشق از آن می بار...

داستانِیک عشقِ واقعیهرگز پایانی ندارد... 😍

اونقدر قشنگ بخند..که بقیه برای به گریه انداختنتخجالت بکشن..

شبی در موج زلفانت مرا هم رنگ دریا کنگل پژمرده ی دل را به لبخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط