عشق های اسمانی
عشق های اسمانی
ویو ات. رسیده بودیم بالای ساختمون هرچی بشون میگفتم بیاین پایین. نمیومدن. لیسا و جیسو. یورا رفته بودن یه چیزی برای بالا رفتن از سکو پیدا کنن
من چون مربی تکواندو بود راحت رفتم. بالا. رفتم سمتش. جنی عقب عقب میرف رزی هم که میدید دارع میرع عقب سفت تر دستشومیگرف یه جهش زدم. که بکشمشون که. جنی داشت میوفتاد. رزی سفت گرفته بودشو انگار که به خودش اومده باشه. زد زیر گریه. رزی هم لیز خورد سفت گرفته بودمش دخترا اومدن کمک ولی با یه اتفاق عجیب همجا سیاه شد.....
ویو لیسا.
بعد از اون تاریکی وقتی بیدار شدیم. انگار اومده بودیم. سئول قدیم. همه هانبوک پوشیده بودن که یهو. چند نفر با شمشیر میان تو بازار دخترا هم تعجب کرده بودن.
ویو ات.
همه تعجب کرده بودیم تا چند نفر با شمشیر وارد اون بازار شدن اونجا یه ستون دیدیم و دخترا رو کشیدم اونجا......
شرط نداره
ولی خب برای شادی ادمین لایک کن کامنت هم بزار
اسلاید دو. لباس جنی
اسلاید سه لباس لیسا
اسلاید چهار رزی
اسلاید پنج. جیسو
اسلاید شیش هم تیپ یورا. و ات
ویو ات. رسیده بودیم بالای ساختمون هرچی بشون میگفتم بیاین پایین. نمیومدن. لیسا و جیسو. یورا رفته بودن یه چیزی برای بالا رفتن از سکو پیدا کنن
من چون مربی تکواندو بود راحت رفتم. بالا. رفتم سمتش. جنی عقب عقب میرف رزی هم که میدید دارع میرع عقب سفت تر دستشومیگرف یه جهش زدم. که بکشمشون که. جنی داشت میوفتاد. رزی سفت گرفته بودشو انگار که به خودش اومده باشه. زد زیر گریه. رزی هم لیز خورد سفت گرفته بودمش دخترا اومدن کمک ولی با یه اتفاق عجیب همجا سیاه شد.....
ویو لیسا.
بعد از اون تاریکی وقتی بیدار شدیم. انگار اومده بودیم. سئول قدیم. همه هانبوک پوشیده بودن که یهو. چند نفر با شمشیر میان تو بازار دخترا هم تعجب کرده بودن.
ویو ات.
همه تعجب کرده بودیم تا چند نفر با شمشیر وارد اون بازار شدن اونجا یه ستون دیدیم و دخترا رو کشیدم اونجا......
شرط نداره
ولی خب برای شادی ادمین لایک کن کامنت هم بزار
اسلاید دو. لباس جنی
اسلاید سه لباس لیسا
اسلاید چهار رزی
اسلاید پنج. جیسو
اسلاید شیش هم تیپ یورا. و ات
۷.۰k
۰۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.