elone

elone
pardis:صبحونه رو جم کردم داشتم آرایش میکردم ک امیر اومد
amir: هوی کم تر بمال
pardis: ب تو چ مرتیکه ملعون
amir: ی کاری میکنم پشیمون بشی از حرفی ک زدی
pardis: بکن
amir: یهو لبمو مهر لبش کردم پرتش کردم رو تخت و وحشیانه مکیدن بعد رفتم سراغ گردنش و بعدش ک مطمئن شدم گردنش کبود شد نفس کم آوردم و دراز کشیدم
pardis: مرتیکه پفیوز چ گ.وه کاری بود
amir: حالا خوب شدی پاشو بریم
رفتیم سراغ ماشین سوار شدیم و بعد ۲۰ مین رسیدیم
amir: بیا اینجا نترس
pardis: اسم اسبت چیه
amir: نونا زود جور میشه باهات
pardis: مگه قراره منم سوار شم
amir: اوهوم ببین این نوناعه آروم پاتو بزار اینجا و سوارش شو کار راحتیه
pardis: باشه تا اومدم پامو بزارم رو زین سر خوردم و تو بغل امیر فرود اومدم
amir: اومد سوار شه ک پاش سر خورد و من گرفتمش ی جوری ب هم نزدیک بودیم ک گرمی نفسشو حس میکردم راستش تا حالا از اون فاصله ب چشاش نگاه نکردم خیلی خوشگل بودن بعد چن ثانیه برگشتم ب تنظیمات کارخونه و بلندش کردم و خودم گذاشتمش رو اسب
pardis: امیر خیلی حال میده
amir: مگه من شمارو جای بد آوردم
pardis: تو اصن منو جایی نبردی ک بخواد بد و خوب باشه باهوش
amir: ...........
ادامه در پارت بعد
دیدگاه ها (۰)

roman elonepart 5amir:هوی کجاpardis:بی شعور بی فرهنگ هیچی ک ...

roman elone part 4#pardispardis:یعنی چی چی کار کنم ؟amir: هی...

رمان فیک پارت 2که یهو یکی دستمو گرفتنگاه کردیم دیدم امیر بود...

پارت بیستو ششمصبح**ماری*چشامو باز کردم اونیکس داشت بهم نگاه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط