شانه اٺ را دیر آوردۑ سرم را باد بــرد
شانه اٺ را دیر آوردۑ سرم را باد بــرد
خشٺ خشٺ و آجر آجر، پیڪرم را باد بـــرد
من بلوطی پیر بودم پاۍ یڪ ڪوه بلنــد
نیمـم آتش سوخٺ، نیم دیڪَرم را باد برد
از غزل هایم فقط خاکستری مانده به جا
بیت های روشن و شعله ورم را باد برد
با همین نیمه، همین معمولی ساده بساز
دیر ڪردی نیمهٔ عاشقترم را باد برد
بال ڪوبیدم قفس را بشڪنم عمرم ڪَذشت
وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد
خشٺ خشٺ و آجر آجر، پیڪرم را باد بـــرد
من بلوطی پیر بودم پاۍ یڪ ڪوه بلنــد
نیمـم آتش سوخٺ، نیم دیڪَرم را باد برد
از غزل هایم فقط خاکستری مانده به جا
بیت های روشن و شعله ورم را باد برد
با همین نیمه، همین معمولی ساده بساز
دیر ڪردی نیمهٔ عاشقترم را باد برد
بال ڪوبیدم قفس را بشڪنم عمرم ڪَذشت
وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد
۶۰۸
۲۶ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.