عذرخواهی میکنم
🔸 عذرخواهی میکنم
بنده در این شعر دارَم عذرخواهی میکنم
از تو مسئول مُکَرم عذرخواهی میکنم
از تو که در رانتهایِ گُنده و سازندهای
بر همه مردم مُقّدم عذرخواهی میکنم
گر که وضع سفرهی مردم به شدت خوب نیست
گر که بازار است درهم عذرخواهی میکنم
زیرمیزی پزشکان چون نمک بر زخم ماست
شاید این عذر است مرهم، عذرخواهی میکنم
من برای نرخ اُدلاری که بالا رفته و
رفت بالاتر همین دم عذرخواهی میکنم
بندهای که صبح تا شب بهر نان جان میکَنَم
از تویی که دادهای لم عذرخواهی میکنم
بنده که دارم مداوم غم برایِ مشکلات
از تو ای مسئول بیغم عذرخواهی میکنم
بنده از مسئولِ برق و آب و نان و ارز و گوشت
آری از این جمع از دم عذرخواهی میکنیم
پیچهای اقتصاد ما به شدت شل شده
از همین رو سفت و محکم عذرخواهی میکنم
عمهام ماندهست در نرخ اجاره خانهاش
بنده جایِ عمه اعظم عذرخواهی میکنم
بندهی در حسرت یک پسته از تو مالکِ
باغهایِ پسته ی بم عذرخواهی میکنم
هست جرم من که شد کمیاب در کشور برنج
هست اگر این فتنه مبهم عذرخواهی میکنم
قیمت سیبِزمینی را رساندم من به عرش
من برای نرخ شلغم عذرخواهی میکنم
من از اینکه نانمردم می شود بیخود گران
بیخود و مفت و مسلم عذرخواهی میکنم
از تو که هستی منظم در پی تفریح و حال
بنده هر ساعت منظم عذرخواهی میکُنم
از تو که بی شرم در انظارِ خلقی راستراست
بنده با این قامتِ خم عذرخواهی میکنم
از تو که پروار از آذوقهی مردم شدی
این منِ خشکیده درهم عذرخواهی میکنم
بندهی مظلومِ تنها مانده در زیر فشار
از تو ای ظلم مجسم عذرخواهی میکنم
سهم تو دریای امکانات و اموالِ وطن
سهم من حتی نشد نم، عذرخواهی میکنم
جمع از ما بهتران هستند مسئولین ما
من از آنان مثلِ آدم عذرخواهی میکنم
زان سبب که ماست خیلی شد گران در مملکت
من ندارم تا بمالم عذرخواهی میکنم
عذرخواهی میکنم مسئول هایِ محترم
عذرخواهم من اگر کم عذرخواهی میکنم
عذرخواهی با زبان چون نیست خیلی مستند
بیست و شش دفعه نوشتم: عذرخواهی میکنم
✍
بنده در این شعر دارَم عذرخواهی میکنم
از تو مسئول مُکَرم عذرخواهی میکنم
از تو که در رانتهایِ گُنده و سازندهای
بر همه مردم مُقّدم عذرخواهی میکنم
گر که وضع سفرهی مردم به شدت خوب نیست
گر که بازار است درهم عذرخواهی میکنم
زیرمیزی پزشکان چون نمک بر زخم ماست
شاید این عذر است مرهم، عذرخواهی میکنم
من برای نرخ اُدلاری که بالا رفته و
رفت بالاتر همین دم عذرخواهی میکنم
بندهای که صبح تا شب بهر نان جان میکَنَم
از تویی که دادهای لم عذرخواهی میکنم
بنده که دارم مداوم غم برایِ مشکلات
از تو ای مسئول بیغم عذرخواهی میکنم
بنده از مسئولِ برق و آب و نان و ارز و گوشت
آری از این جمع از دم عذرخواهی میکنیم
پیچهای اقتصاد ما به شدت شل شده
از همین رو سفت و محکم عذرخواهی میکنم
عمهام ماندهست در نرخ اجاره خانهاش
بنده جایِ عمه اعظم عذرخواهی میکنم
بندهی در حسرت یک پسته از تو مالکِ
باغهایِ پسته ی بم عذرخواهی میکنم
هست جرم من که شد کمیاب در کشور برنج
هست اگر این فتنه مبهم عذرخواهی میکنم
قیمت سیبِزمینی را رساندم من به عرش
من برای نرخ شلغم عذرخواهی میکنم
من از اینکه نانمردم می شود بیخود گران
بیخود و مفت و مسلم عذرخواهی میکنم
از تو که هستی منظم در پی تفریح و حال
بنده هر ساعت منظم عذرخواهی میکُنم
از تو که بی شرم در انظارِ خلقی راستراست
بنده با این قامتِ خم عذرخواهی میکنم
از تو که پروار از آذوقهی مردم شدی
این منِ خشکیده درهم عذرخواهی میکنم
بندهی مظلومِ تنها مانده در زیر فشار
از تو ای ظلم مجسم عذرخواهی میکنم
سهم تو دریای امکانات و اموالِ وطن
سهم من حتی نشد نم، عذرخواهی میکنم
جمع از ما بهتران هستند مسئولین ما
من از آنان مثلِ آدم عذرخواهی میکنم
زان سبب که ماست خیلی شد گران در مملکت
من ندارم تا بمالم عذرخواهی میکنم
عذرخواهی میکنم مسئول هایِ محترم
عذرخواهم من اگر کم عذرخواهی میکنم
عذرخواهی با زبان چون نیست خیلی مستند
بیست و شش دفعه نوشتم: عذرخواهی میکنم
✍
- ۱۰۲
- ۲۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط