بانیِ جنگِ جمل داشت تماشا میکرد تیغ در دستِ حسن، حل معما میکرد رجزِ حیدری اش بود که غوغا میکرد روی لب های علی،خنده شکوفا میکرد ناگهان از وسط معرکه این صوت آمد سر بدزدید...حسن نه...ملکُ الموت آمد
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.