چند پارتی از بونتن پارت
چند پارتی از بونتن پارت ۲۵
هینا . بیایم متکا بازی کنیم
کاکوچو . مگه ما بچه ایم
کوکو . اصلا
ران ریندو سانزو . قبوله
هینا . سه دو یک شروع
خیلی هم عالی با هم بازی کردید
کاکوچو . من نمیام
هینا . من اینجام
ران . من متکامو گم کردم
ریندو . بیا
سانزو . تو خیلی کندی
هینا . من اینجام
ران . گرفتمت
هینا . جاخالی میده
ران . بیا ببینم کوچولو
کوکو . حیف که علاقه ای ندارم
کاکوچو . لبخند
تو ذهن کاکوچو ( هینا خوشحاله همین کافیه )
ریندو . من اینجام
هینا . من زدمت
و بله سانزو رو زد
ران . خندیدن
ریندو . خندیدن
سانزو . من نمیزارم تو فرار کنی
هینا . ایناهاشم
بعد از یه دنیا سر و کله زدن
ران . احساس میکنم الانه که خوابم ببره از خستگی
سانزو . دیگه خسته شدم
ریندو . باورم نمیشه این یه بازیه
هینا . باشه پس ادامش بعدن منم خسته شدم
کاکوچو . تموم شد
هینا . آره من بردم
کوکو . باورم نمیشه سه تاتون به هینا باختید
کاکوچو . بیا موهات بهم گره خورده
هینا . خیلی خوش گذشت
کاکوچو . خیلی شیطون بازی میکنی کوچولو
در همین زمان کاکوچو داره گره های موتون رو باز میکنه
کاکوچو . قلبت داره تند میزنه
هینا . آره میدونم
کاکوچو . الان فقط باید بشینی تا به خودت بیای
هینا . باشه
بعد از کمی نشستن
مایکی از اتاق میاد بیرون
مایکی . کی حمله کرده
ران . هیچکس
مایکی . چرا اینجورید شما این بالشا چی میگن
هینا . داشتیم بازی میکردیم
مایکی . پس حسابی خسته شدی
هینا . آره
مایکی . دوریاکی کوچولو بیا کارت دارم
هینا . چی کار
مایکی . نه بیت بریم تو اتاق
هینا . باشه
مایکی . میخوام موهاتو شونه کنم
هینا . من صبح اینکارو کردم
مایکی . دوریاکی کوچولو من دوست دارم موهات رو بگیرم تو دستم
هینا . باشه ولی من احساس میکنم داری حسادت میکنی یا ....
مایکی . نه نه نه من حسود نیستم دوست دارم بیشتر پیش خودم باشی
هینا . ولی این حسادته
مایکی . نه نیست
کوکو . با همتونم بچه ها گوش بدید داد
کوکو . امشب دعوت شدیم به یه مهمونی از الان آماده شید
هینا . برای چی
کوکو. از طرف باند .... هست
هینا . آره به یاد دارم
مایکی . دوریاکی کوچولو میخوای چی بپوشی
هینا . حتی فکرشم نکن من اون لباس دامنیه رو بپوشم
مایکی . میخوای چی بپوشی
هینا . یه لباس عادی
تهش اینه که یا پیرهن ساده ولی شیم میپوشید و موهاتون هم بازه
سانزو. کت شلوار تنشه
ران . کت شلوار تنشه
ریندو . کت شلوار تنشه
کاکوچو . کت شلوار تنشه
کوکو . کت شلوار
مایکی . کت شلوار تنشه
میرید میرسید سمت آدرس
ران تو گوش شما . هینا سعی کن اصلا از ما دور نشی باشه
هینا . باشه
تو اون عمارت تعداد زیادی آدم بود حتی یدونه هم بچه یا نوجوان اونجا نبود
هینا . همه جا دوربین داره حواستون باشه
سانزو . امید وارم امشب به خوبی و خوشی تموم شه
هینا . منم
نگهبانها خیلی هیکل بزرگی دارن
مایکی . ما از بونتن هستیم
نگهبان. بفرمایید
ریندو . هینا میخوای موهاتو ببندم
هینا . نه خوبه
میشیند اون میزی که معین شده بود
کوکو . امید وارم سخنرانیشون زود تموم شه
ادامش پارت بعد و بای
هینا . بیایم متکا بازی کنیم
کاکوچو . مگه ما بچه ایم
کوکو . اصلا
ران ریندو سانزو . قبوله
هینا . سه دو یک شروع
خیلی هم عالی با هم بازی کردید
کاکوچو . من نمیام
هینا . من اینجام
ران . من متکامو گم کردم
ریندو . بیا
سانزو . تو خیلی کندی
هینا . من اینجام
ران . گرفتمت
هینا . جاخالی میده
ران . بیا ببینم کوچولو
کوکو . حیف که علاقه ای ندارم
کاکوچو . لبخند
تو ذهن کاکوچو ( هینا خوشحاله همین کافیه )
ریندو . من اینجام
هینا . من زدمت
و بله سانزو رو زد
ران . خندیدن
ریندو . خندیدن
سانزو . من نمیزارم تو فرار کنی
هینا . ایناهاشم
بعد از یه دنیا سر و کله زدن
ران . احساس میکنم الانه که خوابم ببره از خستگی
سانزو . دیگه خسته شدم
ریندو . باورم نمیشه این یه بازیه
هینا . باشه پس ادامش بعدن منم خسته شدم
کاکوچو . تموم شد
هینا . آره من بردم
کوکو . باورم نمیشه سه تاتون به هینا باختید
کاکوچو . بیا موهات بهم گره خورده
هینا . خیلی خوش گذشت
کاکوچو . خیلی شیطون بازی میکنی کوچولو
در همین زمان کاکوچو داره گره های موتون رو باز میکنه
کاکوچو . قلبت داره تند میزنه
هینا . آره میدونم
کاکوچو . الان فقط باید بشینی تا به خودت بیای
هینا . باشه
بعد از کمی نشستن
مایکی از اتاق میاد بیرون
مایکی . کی حمله کرده
ران . هیچکس
مایکی . چرا اینجورید شما این بالشا چی میگن
هینا . داشتیم بازی میکردیم
مایکی . پس حسابی خسته شدی
هینا . آره
مایکی . دوریاکی کوچولو بیا کارت دارم
هینا . چی کار
مایکی . نه بیت بریم تو اتاق
هینا . باشه
مایکی . میخوام موهاتو شونه کنم
هینا . من صبح اینکارو کردم
مایکی . دوریاکی کوچولو من دوست دارم موهات رو بگیرم تو دستم
هینا . باشه ولی من احساس میکنم داری حسادت میکنی یا ....
مایکی . نه نه نه من حسود نیستم دوست دارم بیشتر پیش خودم باشی
هینا . ولی این حسادته
مایکی . نه نیست
کوکو . با همتونم بچه ها گوش بدید داد
کوکو . امشب دعوت شدیم به یه مهمونی از الان آماده شید
هینا . برای چی
کوکو. از طرف باند .... هست
هینا . آره به یاد دارم
مایکی . دوریاکی کوچولو میخوای چی بپوشی
هینا . حتی فکرشم نکن من اون لباس دامنیه رو بپوشم
مایکی . میخوای چی بپوشی
هینا . یه لباس عادی
تهش اینه که یا پیرهن ساده ولی شیم میپوشید و موهاتون هم بازه
سانزو. کت شلوار تنشه
ران . کت شلوار تنشه
ریندو . کت شلوار تنشه
کاکوچو . کت شلوار تنشه
کوکو . کت شلوار
مایکی . کت شلوار تنشه
میرید میرسید سمت آدرس
ران تو گوش شما . هینا سعی کن اصلا از ما دور نشی باشه
هینا . باشه
تو اون عمارت تعداد زیادی آدم بود حتی یدونه هم بچه یا نوجوان اونجا نبود
هینا . همه جا دوربین داره حواستون باشه
سانزو . امید وارم امشب به خوبی و خوشی تموم شه
هینا . منم
نگهبانها خیلی هیکل بزرگی دارن
مایکی . ما از بونتن هستیم
نگهبان. بفرمایید
ریندو . هینا میخوای موهاتو ببندم
هینا . نه خوبه
میشیند اون میزی که معین شده بود
کوکو . امید وارم سخنرانیشون زود تموم شه
ادامش پارت بعد و بای
- ۶.۳k
- ۱۰ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط