میخاستم لج بابامو دربیارم

میخاستم لج بابامو دربیارم....
بهش گفتم سیگار میکشم ...
گفت مسئله شخصی خودته به من ربط نداره ..







گفتم الان باید میزدی منو..






یهو یه چک زد گفت تو چیزی که بهت ربط نداره دخالت نکن..:-\
دیدگاه ها (۵)

بَـرای من...بزرگترین معجزه...خلقت خـــودمِــــم☺والااا به خد...

خخخخخوالااااا...اینو یاد بگیرین عالیه..✌

بنظر من...مجهول ترین معلما... معلمای پرورشی بودن.. نه خودشون...

به پیشنهاد دوستم از این برنامه های ورزش در خانه نصب کرده بود...

رمان بغلی من پارت ۷۴ارسلان: لبخندی بهش زدم و روی سینش چرخوند...

فیک عروس مافیا part 5نشستم داخل ماشین که یه مردی نشسته بود ف...

رمان فیک پارت 8که یهو صدای داد شلیک امددیدم امیر مشتش زد به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط