به آن اشکی که میدانی به حد مرگ دلتنگم

به آن اشکی که میدانی به حد مرگ دلتنگم
هوای گریه دارم من ، ولی با بغض میجنگم

چو یک اشکی که پنهان شد ز ترس ننگ لغزیدن
چنان مفلوک و مغمومم که خود یک لکه ی ننگم

ز حالم برکه میمیرد ز بغضم ماه میگرید
من آن مجنون دیروزم،ولی در ظاهرِ سنگم

به بغضم میزنم طعنه به اشکم میکنم تردید
برای روی پا ماندن ، ببین محتاج نیرنگم

من از آن حال نامعلومِ هر بارم نفهمیدم
که از ابر و کلاه و چتر و آن بارانی ام لنگم
‍‌ لطفا.بفرمائید.🌸 🍃
آدرس لینک کانال من در تلگرام* :
https://telegram.me/moonlightyy/fouad 
دیدگاه ها (۱)

خواهی که دلت نشکند از سنگ مکافاتمشکن دل کس را که در این خانه...

#به.آغوش.تو.محتاجم.برای.حس.آرامشبرای زندگی با توپر از شوقم،پ...

رد پای ‌تو ازین فاصله پیداست هنوزنقش اسم تو در این ‌سینه هوی...

همه ی دخترها به دوست داشته شدن نیاز دارند ، به یک نفر که احس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط