السلام علیک یا زین العابدین السلام ع
️السَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْعابِدِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْمُتَهَجّدِینَ...
همین که عطر تو را با خودش بیارد باد
به خاکِ پات می اُفتیم ، هرچه بادا باد
اگر بناست که صید کسی به جز تو شویم
خدا کند که نباشیم لحظه ای آزاد
شب ولادت پر خیر و برکت تو شده ست
شبی که قرعه ی مستی به نام ما افتاد
چه اتّفاق قشنگی ست این که در شعبان
فقط به صفحه ی تقویم حک شده میلاد
نماز پنجم شعبان من ادا شده است
به سمت کعبه ی رخسار حضرت سجّاد
خدا به یُمن قدوم تو بر بنی آدم
برای بال گشودن به عرش ، رخصت داد
همیشه دامن پُر خیر شهربانو ، سبز
بهشت خانه ی آقای ما حسین ، آباد
خدا کند که نبیند غم علی ها را
خدا کند که نگردد حسین ، دشمنْ شاد
به خاندان بزرگ تو مُنتسب گشتیم
شبی که مُلکِ عجم را حسین شد داماد
نمیشود به خدا مست هیچ ذکر دگر
کسی که شد به دَم " یاعلی مدد " مُعتاد
علیّ عالی اعلاست ، زینَتُ الله و
علیّ دوّم ارباب ماست زِینُ العباد
تو آنقَدَر شده ای چون علی که خواندیمت
—- شبیه حیدر کرّار ، مَجمعُ الاَضداد
دخیل تار عبای نماز تو عُبّاد
خجل ز پینه ی پیشانی ات همه زُهّاد
عجیب نیست که پیر طریق خضر شود
کسی که می شود از جانب شما ارشاد
صحیفه ی تو " زبور " است آل طاها را
که با دعای تو چون موم نرم شد فولاد
پی طلسم نرفیتم چون دعایت هست
چرا که باطل سِحرند نور این اُوْراد
نمی رسیم به حال بُکاء و خوف و رجاء
مگر دعای ابوحمزه ات کند امداد
در اقتدا به دو تا چشم خیس پیغمبر
بناست گریه کنم در تمامی اعیاد
ز گریه های تو فهمیده ام ، اسارت را
اسیر واقعه هرگز نمی برد از یاد
اگرچه شِکْوه نکردی از آن همه غم ، لیک
تو بر سر اُمَوی ها چنان زدی فریاد ...
که پیش پای تو ای شیرمرد نسل علی
یزید فکر بُریدن ز تاج و تخت افتاد
پس از شهادت بابا مدام می گفتی
زیاد باد الهی عذاب ابن زیاد
رسیده ام به مقامی که حالی ام کردند
کلید باب بقیع است صحن گوهرشاد
همین که عطر تو را با خودش بیارد باد
به خاکِ پات می اُفتیم ، هرچه بادا باد
اگر بناست که صید کسی به جز تو شویم
خدا کند که نباشیم لحظه ای آزاد
شب ولادت پر خیر و برکت تو شده ست
شبی که قرعه ی مستی به نام ما افتاد
چه اتّفاق قشنگی ست این که در شعبان
فقط به صفحه ی تقویم حک شده میلاد
نماز پنجم شعبان من ادا شده است
به سمت کعبه ی رخسار حضرت سجّاد
خدا به یُمن قدوم تو بر بنی آدم
برای بال گشودن به عرش ، رخصت داد
همیشه دامن پُر خیر شهربانو ، سبز
بهشت خانه ی آقای ما حسین ، آباد
خدا کند که نبیند غم علی ها را
خدا کند که نگردد حسین ، دشمنْ شاد
به خاندان بزرگ تو مُنتسب گشتیم
شبی که مُلکِ عجم را حسین شد داماد
نمیشود به خدا مست هیچ ذکر دگر
کسی که شد به دَم " یاعلی مدد " مُعتاد
علیّ عالی اعلاست ، زینَتُ الله و
علیّ دوّم ارباب ماست زِینُ العباد
تو آنقَدَر شده ای چون علی که خواندیمت
—- شبیه حیدر کرّار ، مَجمعُ الاَضداد
دخیل تار عبای نماز تو عُبّاد
خجل ز پینه ی پیشانی ات همه زُهّاد
عجیب نیست که پیر طریق خضر شود
کسی که می شود از جانب شما ارشاد
صحیفه ی تو " زبور " است آل طاها را
که با دعای تو چون موم نرم شد فولاد
پی طلسم نرفیتم چون دعایت هست
چرا که باطل سِحرند نور این اُوْراد
نمی رسیم به حال بُکاء و خوف و رجاء
مگر دعای ابوحمزه ات کند امداد
در اقتدا به دو تا چشم خیس پیغمبر
بناست گریه کنم در تمامی اعیاد
ز گریه های تو فهمیده ام ، اسارت را
اسیر واقعه هرگز نمی برد از یاد
اگرچه شِکْوه نکردی از آن همه غم ، لیک
تو بر سر اُمَوی ها چنان زدی فریاد ...
که پیش پای تو ای شیرمرد نسل علی
یزید فکر بُریدن ز تاج و تخت افتاد
پس از شهادت بابا مدام می گفتی
زیاد باد الهی عذاب ابن زیاد
رسیده ام به مقامی که حالی ام کردند
کلید باب بقیع است صحن گوهرشاد
- ۳.۱k
- ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط