سرانگشتش گره میزد به گیسو

سرانگشتش گره می‌زد به گیسو
دلم می‌رفت و آن‌جا گیر می‌کرد.
-هوشنگ‌ابتهاج
دیدگاه ها (۱)

لشگرِ نسل کُشِ هیتلر هم نامش "نازی" بود!آیا همچنان فکر می‌کن...

وَ کُل عَین تشوفک لَیتها عَیونی...و همه ی چشم‌هایی که تو را ...

•| سراپا درد درمان ناپذیرم.

کوره ها سَرد شدن ، سبزه ها زَرد شدن .. خنده ها دَرد شدن ؛-شا...

دلم واسه لوید می سوزه که گیر آنیا افتاده 🤣😆

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط