یازیرام کهنه غزل سئوگیلی دیلداریم اوچون

یازیرام کهنه غزل سئوگیلی دیلداریم اوچون

نازیمین، من ‌چکرم عشوه سینی دردیم اوچون

نه قدر ناز ائلسن من دئیرم آزدی جانیم.


?
دیدگاه ها (۴)

ما زنده ایم تو سرزمینی که عشق نیستجایی که نامردی نصف فاحشگی ...

زمانی که وارد جمعی میشوی لباس هایت معرف تو هستند!و زمانی که ...

#فقر آتشی است که خوبیها را می سوزاند#ثروتپرده ای است که بدیه...

دانه ی تسبیح ما را حالتی هرگز ندادبعد از این در پایِ خُم انگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط