آب هم بهانه بود که قربانی ات کنند
📝 آب هم بهانه بود که قربانی ات کنند
🔹 چمدان کوچکت را بر می داری؛ دست فرزندان خردسالت که مدتیست آب و غذای سیری نخورده اند را می گیری و سوار اتوبوسی می شوی که قرار است معنی زندگی بدون محاصره را به کودکانت بفهماند.
🔹 از میان سنگر های اطراف شهر که رد می شوی نفست را حبس می کنی، سر کودکانت را به سینه ات فشار می دهی و پیش خودت می گویی: دیگر تمام شد.
📷 t.me/maktubmed/84
🔹 در ترافیک اتوبوس ها بچه ها بی تابی می کنند، با کمرویی به بقیه ی بچه های بیرون اتوبوس اشاره می کنند. آرام لبخندی می زنی و می گویی: بروید. فقط مواظب باشید.
🔹 اما پیش خودت می گویی: اینجا که دیگر محاصره نیست.
دلت آرام نمی گیرد؛ از اتوبوس پیاده می شوی. دورادور نگاهشان می کنی.
🔹 شادمان به سمت ماشینی می دوند که انگار می داند بچه ها، در محاصره آب و غذا نداشته اند؛ انگار می داند بچه های شیعه ی فوعه و کفریا تشنه اند...
روی زمین که می افتی تازه می فهمی که کودکانت تشنه ی شهادت بودند نه آب...
#فوعه_کفریا / #تسلیت /
🔹 چمدان کوچکت را بر می داری؛ دست فرزندان خردسالت که مدتیست آب و غذای سیری نخورده اند را می گیری و سوار اتوبوسی می شوی که قرار است معنی زندگی بدون محاصره را به کودکانت بفهماند.
🔹 از میان سنگر های اطراف شهر که رد می شوی نفست را حبس می کنی، سر کودکانت را به سینه ات فشار می دهی و پیش خودت می گویی: دیگر تمام شد.
📷 t.me/maktubmed/84
🔹 در ترافیک اتوبوس ها بچه ها بی تابی می کنند، با کمرویی به بقیه ی بچه های بیرون اتوبوس اشاره می کنند. آرام لبخندی می زنی و می گویی: بروید. فقط مواظب باشید.
🔹 اما پیش خودت می گویی: اینجا که دیگر محاصره نیست.
دلت آرام نمی گیرد؛ از اتوبوس پیاده می شوی. دورادور نگاهشان می کنی.
🔹 شادمان به سمت ماشینی می دوند که انگار می داند بچه ها، در محاصره آب و غذا نداشته اند؛ انگار می داند بچه های شیعه ی فوعه و کفریا تشنه اند...
روی زمین که می افتی تازه می فهمی که کودکانت تشنه ی شهادت بودند نه آب...
#فوعه_کفریا / #تسلیت /
- ۱.۸k
- ۲۷ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط