چند پارتی جیمین

چند پارتی جیمین

پارت ۶


ویو ا/ت

وایییی خداااا جون فردا قراره با جیمین برم سره قرار نههه ا/ت اون فقط برای معذرت خواهی بخاطر موچی ها دعوتت کرده نه بیشتر همینم باید خداروشکر کنم

و بعد لباس خوابم و پوشیدم و خوابیدم


ویو صبح

عاااااا وای چه خواب خوبی ساعت چنده ها؟ ساعت ۷ چه زود بیدار شدم واییی مدرسممممم بدو بدو رفتم و لباس پوشیدم و صبحانه خوردم و پیاده رفتم سمت مدرسه گوشیمو برداشتم و پیام جیمین دادم

جیمینااا من امروز نمیتونم بیام مدرسه دارم

بعد هم گوشیم و گذاشتم تو کیفم و رفتم داخل مدرسه

بعد از اینکه کیفمو گذاشتم تو حیاط گشتی زدم و بعد زنگ خورد رفتیم کلاس معلم اومد و شروع کرد درس دادن.......


۲ ساعت بعد

ایش چرا زنگ نمیخوره نگاه ساعت کردم ۲ ساعته داره زر زر میکنه زنگ بخوره میرم خونه میخوابم ایش

یهو صدای پیامک گوشیم اومد صفحه گوشیم و باز کردم جیمین پیام داده بود

جیمین ؛
اشکالی ندارم از مدرسه میام دنبالت آدرس بده

وات میخواد بیاد مدرسه من؟ یا خدا

ا/ت:

باشه اینم آدرس***********

جیمین :

اوکی نیم ساعت دیگه اونجام

ا/ت

باشه خدافظ

بعد از ۲۰ دقیقه زنگ خورد کیفم و جمع کردم و اومدم بیرون که دخترا شروع کردن جیغ کشیدن ای وای جیمینه چرا آخه جلو همه؟ میخواد بدبختمون کنه؟ اوف

رفتم بین جمیعت که جیمین دوید سمتم و منم وایساده بودم یهو دستمو گرفت و دنبال خودش کشوند تو ماشین

ا/ت: هیننن یا خدا کجا میری؟

جیمین: بدو تا آرمی ها جرت ندادن

ا/ت: باشه

‌و رفتیم تو ماشین و حرکت کردیم عصبی به جیمین گفتم.......


چطوره؟؟؟
دیدگاه ها (۷)

گفتم کمی اشکتونو در بیارم😂

چه طعمی هستی؟تو کامنتا بگو

اینم صحبتشون چند پارتی جیمین

چند پارتی جیمینپارت ۵ویو جیمین رسیدم خونه و گوشیمو چک کردم و...

پارت ۸۳ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۲ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۶۱ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط