✔ ح) یاران از غیر بنی هاشم
✔ ح) #یاران_از_غیر_بنی_هاشم
#یاران_شیدای_امام_حسین (علیه السلام) :
17✿
* #حر_ابن_یزید_ریاحی_تمیمی : حرّ از فرماندهان و شجاعان بود. ابن زیاد به او گفت بدون این که حتی آب برداری با ۱۰۰۰ نفر راه را بر حسین ببند.
حرّ گوید: وقتی به سوی کاروان امام رهسپار شدیم صدائی را شنیدم که مرا به بهشت بشارت داد.
گفتم: به خدا قسم که این بشارت نیست در حالی که مجبور به جنگ با حسینم.
هنگامی که به کاروان امام(علیه السلام) رسید امام به لشکر حر و حتی اسبان آنها آب داد.
حر جلوی امام را به سوی کوفه بست.
روز عاشورا حر با خطبه امام متنبه شد.
امام فرمود: «الا حرّ یدع هذه اللّماظه من دنیاکم» یعنی {آیا آزاده ای هست که این ریزه غذای داخل دهان را برای اهلش واگذارد؟}
شاید این سخن امام بود که طوفان ظلمت براندازی را در جان حر به پا ساخت.
لذا حر به عمر ابن سعد گفت: آیا پیشنهاد حسین مورد پسند شما نیست؟
ابن سعد گفت: چرا ولی فرمان امیر تو جنگ است. سرانجام ادب و تفکر دست او را گرفت.
در حالی که بدنش می لرزید و خود را بین بهشت و جهنم مخیر می دید آهسته از لشکر فاصله گرفت شرمنده و سرافکنده خدمت امام رسید.
حر گفت: گمان نمی کردم کار به اینجا بکشد که قصد جانتان را بکنند.آیا برای من راهی به توبه هست؟
امام(علیه السلام) فرمود: آری خدا به تو رو می کند.
حر شاد شد و قصه بشارت هاتف را برای امام بازگو کرد.
امام(علیه السلام) فرمود: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافته ای.
حر و با زهیر با هم به جنگ رفتند.
حر ۴۰ نفر را کشت.
هنگام شهادتش امام به او فرمود: «انت الحر کما سمّتک امّک و انت الحر فی الدنیا و الاخره» .
#محرم
✔ ✔ ✔ #منبع_برای_مطالعه_بیشتر :
↩ {کتاب یاران شیدای حسین ابن علی}↪
(تالیف استاد مرتضی آقا تهرانی)
#یاران_شیدای_امام_حسین (علیه السلام) :
17✿
* #حر_ابن_یزید_ریاحی_تمیمی : حرّ از فرماندهان و شجاعان بود. ابن زیاد به او گفت بدون این که حتی آب برداری با ۱۰۰۰ نفر راه را بر حسین ببند.
حرّ گوید: وقتی به سوی کاروان امام رهسپار شدیم صدائی را شنیدم که مرا به بهشت بشارت داد.
گفتم: به خدا قسم که این بشارت نیست در حالی که مجبور به جنگ با حسینم.
هنگامی که به کاروان امام(علیه السلام) رسید امام به لشکر حر و حتی اسبان آنها آب داد.
حر جلوی امام را به سوی کوفه بست.
روز عاشورا حر با خطبه امام متنبه شد.
امام فرمود: «الا حرّ یدع هذه اللّماظه من دنیاکم» یعنی {آیا آزاده ای هست که این ریزه غذای داخل دهان را برای اهلش واگذارد؟}
شاید این سخن امام بود که طوفان ظلمت براندازی را در جان حر به پا ساخت.
لذا حر به عمر ابن سعد گفت: آیا پیشنهاد حسین مورد پسند شما نیست؟
ابن سعد گفت: چرا ولی فرمان امیر تو جنگ است. سرانجام ادب و تفکر دست او را گرفت.
در حالی که بدنش می لرزید و خود را بین بهشت و جهنم مخیر می دید آهسته از لشکر فاصله گرفت شرمنده و سرافکنده خدمت امام رسید.
حر گفت: گمان نمی کردم کار به اینجا بکشد که قصد جانتان را بکنند.آیا برای من راهی به توبه هست؟
امام(علیه السلام) فرمود: آری خدا به تو رو می کند.
حر شاد شد و قصه بشارت هاتف را برای امام بازگو کرد.
امام(علیه السلام) فرمود: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافته ای.
حر و با زهیر با هم به جنگ رفتند.
حر ۴۰ نفر را کشت.
هنگام شهادتش امام به او فرمود: «انت الحر کما سمّتک امّک و انت الحر فی الدنیا و الاخره» .
#محرم
✔ ✔ ✔ #منبع_برای_مطالعه_بیشتر :
↩ {کتاب یاران شیدای حسین ابن علی}↪
(تالیف استاد مرتضی آقا تهرانی)
۲.۸k
۱۱ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.