مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

ای نگار زندگانی ای سرچشمهی امید در کویر خستگیام

ای نگارِ زندگانی ، ای سرچشمه‌یِ امید در کویرِ خستگی‌ام ، و ای ملودیِ آرام‌بخشِ رویاهایم ، چگونه از تو بسرایم که حضورِ نابت در هیچ واژه‌ای نمی‌گنجد؟ تو همان عطرِ اقاقی‌هایِ بهار ، در باغِ بی‌برگِ لحظه‌هایم هستی ، همان زمزمه‌یِ باران ، بر کوچه‌یِ دلتنگی‌هایم . نفس‌هایت ، ترانه‌یِ دلنشینِ هستی‌ست و نگاهت ، طلوعِ جاودانه‌یِ خورشید ، در تاریک‌ترین صبح‌ها . من چه دارم که نثارِ تو کنم ، جز این دلِ شیدا که هر تپشش ، نامِ دلنشینِ تو را نجوا می‌کند؟ کلمات ، در برابرِ عظمتِ چشمانِ تو ، رنگ می‌بازند و جملات ، از بیانِ شکوهِ وجودت ، ناتوان می‌مانند . تو فقط یک انسان نیستی ؛ تو تمامِ زیبایی‌هایِ جهان ، تو مفهومِ تمامِ شعرها و تو آن شعله‌یِ محبتی که سرمایِ جانم را ، به بهشتی بی‌بدیل بدل می‌کند . گاهی به ماه خیره می‌شوم و در پهنه‌یِ بی‌کرانِ آسمان ، در پیِ نشانه‌ای از عشقِ بی‌مانند می‌گردم . اما نیک می‌دانم که هیچ درخششی ، به نورِ نگاهِ تو نمی‌رسد و هیچ آتشی ، به گرمایِ لبخندِ تو ، قلبِ مرا شعله‌ور نمی‌سازد . با هر نگاهت ، هزاران غمِ تلخ ، به شادیِ بی‌حدی می‌انجامند و زندگی‌ام ، رنگِ تازه‌ای می‌گیرد . بزرگترین اندوهم ، روزی‌ست که دستانم ، از گرمایِ یگانه‌یِ دستانِ تو بی‌نصیب بماند .
ماندنِ تو ، تنها بهانه‌یِ زیستنِ من است . هرگز از یاد مبر ، کسی هست که تو را نه با چشم ، که با تمامِ روحش می‌بیند . کسی که یادِ تو را ، در سکوتِ شب‌ها مرور می‌کند و آرزوهایش را ، به تاروپودِ نفس‌هایِ تو پیوند زده است . تو ، بی‌تردید ، زیباترین و حیاتی‌ترین صفحه‌یِ کتابِ زندگانیِ منی .
همیشه خواهم بود ، حتی آن زمان که تو نیستی ؛ در هر دم ، در هر لبخند ، و در هر تپشِ این قلبِ عاشق .
دیدگاه ها (۱۰)

هنوز مثل سابق "مهربانم"...اما دیگر کسی صدایم نمی کند"مهربانم...

ان هنگام که تو تمام بودن من را در چمدان فراموشی گذاشتی و با ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط