چند خط بیشتر نیست اما یه دنیا حرف داره

🔻 حکایت

✍موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید؛ به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند: تله موش مشکل توست، به ما ربطی ندارد!


ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزید. از مرغ برایش سوپ درست کردند؛ و گوسفند را برای عیادت کنندگان از زن مزرعه دار سر بریدند. زن مزرعه دار زنده نماند و مرد. گاو را برای مراسم ترحیم کشتند

و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد ...

📌پانوشت ؛ عاقبت به من چه گفتن همینه! سرنوشت همه ما به هم مربوطه

😍به امید شرکت پرشور در انتخابات و انجام فریضه واجب
دیدگاه ها (۰)

حقققق سال

اگه هنوز تصمیم نگرفتی اینو ببین

بدون شرح

به یاد کاپشن صورتی

موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش ديد. به مرغ و گوسفند و گاو خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط