برگشت گفت

برگشتــــ گفت:
پیر شوے مادر!
.
با خودم گفتم:
بد هــم نمی گوید ...
.
پـــیر شوم ,
.
آلزایمـــر بگیرم ,
.
از کنار کوچـــه تان که رد می شوم ,
چشمم به پنجــره اتاقتــــ نیفتد…
.
دلـــم هزار راه نرود ,
.
پیر شـــوم ,
آلزایمـــر بگیرم ... و هیچ وقتـــ یادم نیفتد که طعم آخـــرین بوسه ات چقدر روی دلم سنگــینی می کند!
دیدگاه ها (۷)

کاش من تو را داشته باشمو خدا هی بپرسد : دیگر چه؟بگویم:هیچ هم...

چگونه شرح دهم بت‌پرست یعنی چه ؟کسی که دل به تو یک عمر بست یع...

ای دل پاره پاره ام،دیدن اوست چاره ام#مولانا

مادرم گفت که عاشق نشوی !! گفتم: چشم چشم های تو مرا بی خبر از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط