کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد

کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد...
ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم...
وقتی بر در خانه اش رسیدم
هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!!
هر چه بود باز بود...
گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟؟؟؟
ندا آمد: این را گفتم که بیایی...
وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک...
"مهربان خدایم دوستت دارم"
الهی و ربی من لی غیرک
دیدگاه ها (۱)

تاخدا هست،،، کسی تنهانیست،،، من اگر گم شده ام،،، تو اگر خسته...

#بسم_رب_الحسین.....ای دل غـــافل همه دارن میرن حـــرم مست زی...

مانند هوای شهر تهران شده ام... باران زده ای که همچنان آلودست...

الهی..دردهایی هست که نمی توان گفتو گفتنی هایی هست که هیچ قلب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط