یه روزداشتم قدم میزدم توخیابون نمی دونم کجای فلان شهر

+18
+18
+18




یه روزداشتم قدم میزدم توخیابون نمی دونم کجای فلان شهر
یه عابراصلا" تو حال خودش نبود
محکم خورد به من
گفــتم : هووو !! حواست ڪجاست بابا

یه نگا بهم ڪرد و آروم گفت:

عذر میخوام خیلے داغــونم حواسم اصلا نبود..

منم ڪہ سرم درد میڪنه با آدماے داغوڹ حرف بزنم گفتم : حالا چے شده اینجورے بہ هم ریختہ اے؟
یه نـــخ سیگار دراورد و فندک زد زیرش گفت:
تا حالا عاشــق شدے؟
گفتم هــــۍ ... ڪم و بیش..!

گفت تا حالا لُـــپت از ندارے جلوش گل انداختہ؟

گفتم جَوونی و نداریـش دیگه...

گفت : مڹ عاشق یه زڹ شوهر دارم...

حرفشو قطع ڪردم !
گفتم : نگا ڪڹ داداش نداشتیم دیگہ !!!
تو ایڹ مورد نیستم!

نگام ڪرد گفت : امروز مُرد ...

خندیدم گفتم : بهتر بابا راحت شدے حاجۍ
خیلے ناجوره زڹ شوهر دار خدایـــــے !

یہ قطره اشک از گوشہ ے چشـمش لــیز خورد و آروم گفت:
امروز بۍ مـــادر شدم...!


محڪم بغلش ڪردم و گفتم:
غلــط ڪردم!
این مثبت ۱۸هم گذاشتم تا بخونین



@.....D
دیدگاه ها (۴۱)

بغل کن مرا تا که از طوفان سخت گذر کنیم بدنیای عشقدستت را بده...

این جدیده!!!خیلی بامزست…ﺷﻤﺎ ﻛﺪﻭﻣﻴﻦ؟...پرنده ﻣﺎﻩ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﭼﯿﻪ؟ﻓﺮ...

من به این عکس اعتقاد قلبی دارم وهمیشه رعایت میکنم ؛@....D

ماشین جدیدمه.....قشنگه؟!از اونجایی که توصیه کردید خر بگیر ول...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط