برای آن عاشق بی دل می نویسم که حرمت اشکهایم را ندانست

برای آن عاشق بی دل می نویسم که حرمت اشکهایم را ندانست...

برای آن مینویسم که معنای انتظار را ندانست،
چه روزها و شبهایی که به یادش سپری کردم..
برای آن مینویسم که روزی دلش مهربان بود...
می نویسم تا بداند دل شکستن هنر نیست.؛
نه دگر نگاهم را برایش هدیه میکنم ، نه دگر دم از فاصله ها میزنم...

و نه با شعرهایم دلتنگی ها را فریاد می زنم..
می نویسم شاید نامهربانی هایش را باور کند....!
دیدگاه ها (۱)

#به-بهارم-نرسیدی-به-خزانم-بنگر-که-به-مویم-اثر-از-برف-زمستان-...

شرمی‌ست در نگاه ِ من؛ اما هراس نهکم‌صحبتم میان شما، کم حواس ...

#صبح-است-و-نمیشود-تو-را-فکر-نکرد-با-یک-گل-و-یک-صبح-بخیر-ساده...

""در دل آری و نه به لب دارم...."""آه ... هرگز گمان مبر که دل...

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

چپتر ۴ _ شعله ای در دلروزها برای لیندا مثل قفسی بسته بود.زند...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط