باید امشب چمدانی را

باید امشب چمدانی را
که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد
بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به آن وسعت بی‌واژه که همواره مرا می‌خواند

یک نفر باز صدا زد؛ سهراب

کفش‌هایم کو؟ ...
#سهراب_سپهری #دکوراسیون
دیدگاه ها (۱)

کبوتر سپید عشقدر سینه ام پر پر می زند،آسمان چشم تو می گوید؛د...

یک بار به اصرار تو عاشق شدم ای دلاین بار اگر اصرار کنی وای ب...

انسان وقتی دلش گرفتاز پی تدبیر می‌رود...من هم...رفتم! #سهراب...

چه اسفندها... آه!چه اسفندها دود کردیم!برای تو ای روز اردیبهش...

فیک پارت ۱⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐روی تختم نشسته بودم به اتفاقی که قراره بیو...

صحنه پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط