عشق دوباره پارت ۱۵

سه چهار روز بعد ا.ت و جونگ کوک برگشتن خونه.
جونگ کوک ا.ت رو توبغلش برد سمت تخت و گذاشتش روی تخت و خودشم پیشش دراز کشید.
+حالت خوبه؟
- آره خوبم
+ا.ت، چرا خودتو انداختی جلو من؟
- پس چیکار میکردم وایمیستادم نگاه میکردم؟
+ آره
-جونگ کوک خوبی؟
+ مرسی بد نیستم
-آاااااششششششش
+اوک ، حالا کی خوب میشی ؟
- یه هفته تقریبا
+اممممم...خب بعد یه هفته میتونیم عروسی بگیریم؟
-آره ولی.....
+ولی چی؟
-اگه بازم بیاد و بخواد دوباره انتقام بگیره چی؟
+اون دستگیر شد
-واقعا؟
+آره نگران نباش .
یه هفته بعد:
جونگ کوک اومد پیش من و آروم لبمو بوسید.
+خیلی منتظرم شب بشه.
-یااااا جونگ کوک .
+(خنده)
با هم رفتیم تو.

اسماتش کنم؟
خوب بود؟
حمایت؟
دیدگاه ها (۲)

عشق دوباره پارت ۱۶

بخدا فقط دو قسمت ران نگاه کردم کاری نکردم🤷‍♀️😅

من رسما اینجوری بودم🤭🤭

ولی من میدونم .

قلب یخیپارت ۱۵از زبان ا/ت:باهم حرف زدیم و فهمیدم پیام ها درو...

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط