و با اون دستم ک ازاد بود در دستشویی فرنگی رو بستم و با ی
و با اون دستم ک ازاد بود در دستشویی فرنگی رو بستم و با ی حرکت ات رو رو دستشویی فرنگی نشوندم
_ هیششش ساکت باش انقد تقلا نکن نمیتونی از دست من فرار کنی دختر جون
ت مال منی
دستمو بر میدارم ولی باید قول بدی سرو صدا نکنی
+ سری ب معنی باشه تکون داد
_افرین دختر خوب
+چرا این.. اینکارارو بام میکنی؟ مگه چیکارت کردم
-اوووم بیبی یعنی ت نمیدونی با من چیکار کردی؟
- ن چیکارت کردم ک خودم خبر ندارم ( با صدای بلند)
+ام خب سادس
بزار برات بگم
ویو ات
منتظر جوابش بود
-خب ت منو عاشق خودت کردی
+چ. چی؟
-درست شنیدی عاشقتم اره من دوست دارم ات
+زبونم بند اومده بود اخه چجوری مگه میشه ما ک باهم همیشه در جنگ بودیم
+چرا؟
چرا دو.. دوسم داری؟؟!!
-اینو من باید از ت بپرسم ک ت چرا انقد دوس داشتنی ای
+خجالت کشیدم و عصبی هم شدم چون من اصن از جونگوو خوشم نمیومد و دوسش نداشتم
من قلدرش بودم و اونم واس من قلدری میکرد
اصن نمیتونستم درکش کنم اون حتی درست منو نمیشناسه چرا میگه دوسم داره؟!!!
بس کن مین جونگوو
- چرا بس کنم؟
+ برو کنار (جدی)
بزار برممم (با عصبانیت)
-ی لحظه وایسا (محکم گرفتن بازو های ات)
-فقط.. فقط ب سوالم جواب بده و بعد برو (نفس عمیق)
ت هم این حسی ک من ب ت دارمو داری (استرس)
یکم مکث کردم و ی نفس عمین کشیدم
+من بهت حسی ندارم اقای مین
لطفا برو کنار بزار برم
-با شوک دستامو ول کرد
ماتش برده بود و ی گوشه خیره شده بود و تو فکر فرو رفت
منم از کنارش رد شدمو رفتم
ناراحت بودم ک ناراحتش کردم و بش جواب منفی دادم ولی خب چیکار کنم دوسش ندارم
زنگ کلاس خورد و رفتم سمت کلاس
استاد اومد تا درس بده
ولی جونگوو چرا نبود این زنگ تو کلاس خبری ازش نبود
یعنی کجا رفته؟
بیخیال شدمو ب درس گوش دادم وسطای درس صدای در اومد و در باز شد مدیر بود و منو صدا کرد تا همراهش ب دفترش برم
تو راه درباره ی اون پروژه ی دو نفره حرف میزدیم
قرار بود ک پروژمون در مورد مدرسمون باشه ک چقد مدرسه ی ما خوبه
و ی جورایی تبلیغ مدرسه ب حساب میومد
و نفر دوم ک قراره باش همکاری کنم
رو تو دفتر میدیدم ک کیه
رسیدیم ب دفتر مدیر درو باز کردم ک دیدم بعله....
شتتتت
شانسم ندارم چرا باید با اون همکاری کنم
چرا باید اون تو گرهم باشه....
ای خداااااا
_ هیششش ساکت باش انقد تقلا نکن نمیتونی از دست من فرار کنی دختر جون
ت مال منی
دستمو بر میدارم ولی باید قول بدی سرو صدا نکنی
+ سری ب معنی باشه تکون داد
_افرین دختر خوب
+چرا این.. اینکارارو بام میکنی؟ مگه چیکارت کردم
-اوووم بیبی یعنی ت نمیدونی با من چیکار کردی؟
- ن چیکارت کردم ک خودم خبر ندارم ( با صدای بلند)
+ام خب سادس
بزار برات بگم
ویو ات
منتظر جوابش بود
-خب ت منو عاشق خودت کردی
+چ. چی؟
-درست شنیدی عاشقتم اره من دوست دارم ات
+زبونم بند اومده بود اخه چجوری مگه میشه ما ک باهم همیشه در جنگ بودیم
+چرا؟
چرا دو.. دوسم داری؟؟!!
-اینو من باید از ت بپرسم ک ت چرا انقد دوس داشتنی ای
+خجالت کشیدم و عصبی هم شدم چون من اصن از جونگوو خوشم نمیومد و دوسش نداشتم
من قلدرش بودم و اونم واس من قلدری میکرد
اصن نمیتونستم درکش کنم اون حتی درست منو نمیشناسه چرا میگه دوسم داره؟!!!
بس کن مین جونگوو
- چرا بس کنم؟
+ برو کنار (جدی)
بزار برممم (با عصبانیت)
-ی لحظه وایسا (محکم گرفتن بازو های ات)
-فقط.. فقط ب سوالم جواب بده و بعد برو (نفس عمیق)
ت هم این حسی ک من ب ت دارمو داری (استرس)
یکم مکث کردم و ی نفس عمین کشیدم
+من بهت حسی ندارم اقای مین
لطفا برو کنار بزار برم
-با شوک دستامو ول کرد
ماتش برده بود و ی گوشه خیره شده بود و تو فکر فرو رفت
منم از کنارش رد شدمو رفتم
ناراحت بودم ک ناراحتش کردم و بش جواب منفی دادم ولی خب چیکار کنم دوسش ندارم
زنگ کلاس خورد و رفتم سمت کلاس
استاد اومد تا درس بده
ولی جونگوو چرا نبود این زنگ تو کلاس خبری ازش نبود
یعنی کجا رفته؟
بیخیال شدمو ب درس گوش دادم وسطای درس صدای در اومد و در باز شد مدیر بود و منو صدا کرد تا همراهش ب دفترش برم
تو راه درباره ی اون پروژه ی دو نفره حرف میزدیم
قرار بود ک پروژمون در مورد مدرسمون باشه ک چقد مدرسه ی ما خوبه
و ی جورایی تبلیغ مدرسه ب حساب میومد
و نفر دوم ک قراره باش همکاری کنم
رو تو دفتر میدیدم ک کیه
رسیدیم ب دفتر مدیر درو باز کردم ک دیدم بعله....
شتتتت
شانسم ندارم چرا باید با اون همکاری کنم
چرا باید اون تو گرهم باشه....
ای خداااااا
۵.۷k
۰۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.