p:¹⁷..." Happening"
تهیونگ ویو"
×:دوسش داری؟
_:چی؟
×:میگم اون جونگ رو دوس داری؟
_:نمیدونم:/
×:تو چی میدونی؟
_:نمیدونم
×:😐
_:تو چی؟
×:من چی یعنی چی؟
_:😐...منظورم اینه که تو دوسش داری
×:اوهوم...
_:ها...ولی اون شوهر داره هاااا
×:باشه آقای غیرتی"خنده"
_:اصنم اینطوری نیس
×:تو راس میگی
_:تو خوبی
×:من خوبم تو چطوری؟
_:مسخره میکنی؟
×:بل
کوک پاشد رفت سمت ته"
×:ازت میخوام فقط اذیتش نکن
_:خب؟
×:خب چیه...میگم اذیتش نکن
_:باش...ول قول نمی دم
×:مگه گفتم قول بده؟
_:نه من گفتم قول نمی دم
×:هع...نمکی؟
_:نه شکرم
×:باشه جناب کیم تهیشکر😐
_:بل
×:هیچ
_:اوک
×:بریم یچی بخوریم؟
_:هه راس میگی گشنمه
تهیونگ میره سمت اتاق مشترکش با اون جونگ"
×:کجا
_:میخوام خانم خونه رو بیدار کنم؟
×:چرا؟
_:خب باید کت بانویی کنه
×:ول کن من خودم کت آقام
_:عه واقعا پس برامون غذا درس کن
×:باش
جونگ کوک میره سمت آشپز خونه"
×:خب اینجا چی داریم
_:وایسا بزار منم بیام تا گند کاری نکردی
۴۰ مین بعد"تهیونگ ویو"
غذا رو خوردیم...
_:حال چه کنیم؟
×:نمدونم
_:گیم میزنی؟
×:بل...خب بیا ببینم چه کاره ای شوهر خواهر جان
_:الان نشونت میدم برادر زن جان
۱۰ مین بعد"
×:عه ههههههه واییییییییییی
_:بدو بدووووووووووووووووووو
×:هورااااااااااااااااااااااااا من بردممممممممم
_:اههههههههه(مثلا داد مردونه:/)
اون جونگ میدوعه از اتاق بیرون"
+:چگونه شماها خونه رو گذاشتین رو سرتونننننننننن
×:نه خونه زیر پاهامونه
+:الان وقت این چیزاست
×:نه
+:پ چرا میگی؟
×:نمد
+:بگو ببینم چه خبرهههههه اینجاااااا بخدا یه ساعت خوابیدم ببین خونه به چه وضعی افتادههههههه
_:باشه باشه آروم باش منو کوک جم میکنیم
+:قول؟
_:اوک
+:پس خداحافظ میرم بخوابم
×:مگه یونگیی؟
+:یونگی کیه؟
×:ته نمیدونه کیه؟
_:یونگی دوستمه که بشدت خرس قطبیه؟
+:هن؟
_:یعنی خوابالو
+:اها
×:.........
بای💜
×:دوسش داری؟
_:چی؟
×:میگم اون جونگ رو دوس داری؟
_:نمیدونم:/
×:تو چی میدونی؟
_:نمیدونم
×:😐
_:تو چی؟
×:من چی یعنی چی؟
_:😐...منظورم اینه که تو دوسش داری
×:اوهوم...
_:ها...ولی اون شوهر داره هاااا
×:باشه آقای غیرتی"خنده"
_:اصنم اینطوری نیس
×:تو راس میگی
_:تو خوبی
×:من خوبم تو چطوری؟
_:مسخره میکنی؟
×:بل
کوک پاشد رفت سمت ته"
×:ازت میخوام فقط اذیتش نکن
_:خب؟
×:خب چیه...میگم اذیتش نکن
_:باش...ول قول نمی دم
×:مگه گفتم قول بده؟
_:نه من گفتم قول نمی دم
×:هع...نمکی؟
_:نه شکرم
×:باشه جناب کیم تهیشکر😐
_:بل
×:هیچ
_:اوک
×:بریم یچی بخوریم؟
_:هه راس میگی گشنمه
تهیونگ میره سمت اتاق مشترکش با اون جونگ"
×:کجا
_:میخوام خانم خونه رو بیدار کنم؟
×:چرا؟
_:خب باید کت بانویی کنه
×:ول کن من خودم کت آقام
_:عه واقعا پس برامون غذا درس کن
×:باش
جونگ کوک میره سمت آشپز خونه"
×:خب اینجا چی داریم
_:وایسا بزار منم بیام تا گند کاری نکردی
۴۰ مین بعد"تهیونگ ویو"
غذا رو خوردیم...
_:حال چه کنیم؟
×:نمدونم
_:گیم میزنی؟
×:بل...خب بیا ببینم چه کاره ای شوهر خواهر جان
_:الان نشونت میدم برادر زن جان
۱۰ مین بعد"
×:عه ههههههه واییییییییییی
_:بدو بدووووووووووووووووووو
×:هورااااااااااااااااااااااااا من بردممممممممم
_:اههههههههه(مثلا داد مردونه:/)
اون جونگ میدوعه از اتاق بیرون"
+:چگونه شماها خونه رو گذاشتین رو سرتونننننننننن
×:نه خونه زیر پاهامونه
+:الان وقت این چیزاست
×:نه
+:پ چرا میگی؟
×:نمد
+:بگو ببینم چه خبرهههههه اینجاااااا بخدا یه ساعت خوابیدم ببین خونه به چه وضعی افتادههههههه
_:باشه باشه آروم باش منو کوک جم میکنیم
+:قول؟
_:اوک
+:پس خداحافظ میرم بخوابم
×:مگه یونگیی؟
+:یونگی کیه؟
×:ته نمیدونه کیه؟
_:یونگی دوستمه که بشدت خرس قطبیه؟
+:هن؟
_:یعنی خوابالو
+:اها
×:.........
بای💜
۷.۱k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.