part1
#part1
عشق ممنوعه🚫❤️
(forbidden love) ♡
ویو جینای: صبح بود بلند شدم و اماده شدم و از در رفتم بیرون و راه دبیرستانو گرفتم و بعد از دو دقیقه وارد دبیرستان شدم!
ویو لیجونگ: داشتم میرفتم داخل کلاس که دیدم جینای اومد پریدم بغلش!
جینای: هوووی! لیجونگ چته انگاری عاشقمی هان؟!
لیجونگ: اععع چقدر سردی!
جینای: با لیجونگ وارد کلاس شدیم! بعد از کلاس بارونی بدی گرفت وای چترمو کنار در خونه جا گذاشتمش! حالا چجوری برم خونه لیجونگ هم که مسیرش با من یکی نیست! با خودم گفتم حالا مگه چیه بارونه دیگههه! زیر بارون داشتم میرفتم که یهو بدنم گرم شد سرمو بالا کردم و دیدم•
عشق ممنوعه🚫❤️
(forbidden love) ♡
ویو جینای: صبح بود بلند شدم و اماده شدم و از در رفتم بیرون و راه دبیرستانو گرفتم و بعد از دو دقیقه وارد دبیرستان شدم!
ویو لیجونگ: داشتم میرفتم داخل کلاس که دیدم جینای اومد پریدم بغلش!
جینای: هوووی! لیجونگ چته انگاری عاشقمی هان؟!
لیجونگ: اععع چقدر سردی!
جینای: با لیجونگ وارد کلاس شدیم! بعد از کلاس بارونی بدی گرفت وای چترمو کنار در خونه جا گذاشتمش! حالا چجوری برم خونه لیجونگ هم که مسیرش با من یکی نیست! با خودم گفتم حالا مگه چیه بارونه دیگههه! زیر بارون داشتم میرفتم که یهو بدنم گرم شد سرمو بالا کردم و دیدم•
۱.۱k
۰۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.