نگذاشت تالار بگیریم ما هم تمام مراسمات را توی خانه گرفتیم

نگذاشت تالار بگیریم ما هم تمام مراسمات را توی خانه گرفتیم.
خانم ها دور تا دور نشسته بودند و طبق رسم،
داماد باید می آمد کنار عروس می نشست تا هدایای خانواده ها تقدیمشان شود
گفتم: مادر جان!همه منتظرند؛چرا نمی آیی؟اگر نیایی فکر می کنند عیب و ایرادی داری!
گفت: نه،هر فکری می خواهند،بکنند؛
از نظر اسلام درست نیست جایی بروم که این همه خانم آنجاست
کنترل نگاه ها در این شرایط سخت است مادر،سخت!

شهید حسن آقاسی زاده شعرباف
دیدگاه ها (۱)

ما دو مدل مذهبی داریممدل اول ؛ صرفا مدل ظاهری هستن :مثلا تو ...

جلو آیینه روسری را به شکل لبنانی درست میکنمحالا نوبت به سنجا...

بانوی من :لازم نیست با فروشنده نیم ساعت چونه بزنی، یا اگه جن...

سفره عقدمان با همه سفره ها فرق داشت!به جای آینه شمعدان،تفسیر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط