(2)
(2)
می ترسیدم
فقط نمیخواستم تنها تر بشم...
نمیخواستم آخرین امیدمو هم از دست بدم
میدویدم و نفس نفس میزدم
بارون شدت گرفت
باز هم دویدم
خسته بودم
قلبم می سوخت
....
از خواب پریدم
هنوز قلبم می سوخت اشک توی چشام جمع شد ولی در عوض ...
خندیدم !
+خواب بود ... اره ..خودشه ..خواب بود خواب
یه هو از لبه تخت گرومب افتادم پایین
+دو دیقه رفتم تو حسا .. این چکاریه اخه خدا ؟
تقه ای به در خورد و سانگ ری اومد تو
*باز داری با خودت حرف میزنی ؟ دیوونه شدی رف
+دلت میاد ؟خواهر به این گلی
چپ چپ نگام کرد حدس زدم الان یه چیزی میگه بلد نیستم مودبانه جواب بدم ضایع میشم
تشکمو به سمتش پرتاب کردم که جاخالی داد
+از اتاقم برو بیرووون .... بوی سیرابی میدیییی
خندید و رفت
می ترسیدم
فقط نمیخواستم تنها تر بشم...
نمیخواستم آخرین امیدمو هم از دست بدم
میدویدم و نفس نفس میزدم
بارون شدت گرفت
باز هم دویدم
خسته بودم
قلبم می سوخت
....
از خواب پریدم
هنوز قلبم می سوخت اشک توی چشام جمع شد ولی در عوض ...
خندیدم !
+خواب بود ... اره ..خودشه ..خواب بود خواب
یه هو از لبه تخت گرومب افتادم پایین
+دو دیقه رفتم تو حسا .. این چکاریه اخه خدا ؟
تقه ای به در خورد و سانگ ری اومد تو
*باز داری با خودت حرف میزنی ؟ دیوونه شدی رف
+دلت میاد ؟خواهر به این گلی
چپ چپ نگام کرد حدس زدم الان یه چیزی میگه بلد نیستم مودبانه جواب بدم ضایع میشم
تشکمو به سمتش پرتاب کردم که جاخالی داد
+از اتاقم برو بیرووون .... بوی سیرابی میدیییی
خندید و رفت
۹۰۱
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.