آمد به خیالم به کنارم که نیامد

آمد به خیالم ، به کنارم که نیامد !
دیوانه سر قول و قرارم که نیامد

بیرون زدم از خانه به آوارگی شهر
خود را به نسیمی بسپارم که نیامد

شهری پر صورت ولی از عاطفه خالی
این چهره و آن چهره ، به کارم که نیامد

جز چتر چه آوار بریزم به سری که
بر خاک نیفتاده و به دارم که نیامد

تا صبح من و کوچه و دلشوره ی باران
می گفت ، ببارم که ببارم که نیامد
دیدگاه ها (۶)

ﯾـﻪ ﻭﻗـﺘﻬـﺎﯾـﯽ ﺩﻟــﺖ ﻣـﯿـﺨـﻮﺍﺩ ﯾــﻪﭘـــﺮﺍﻧـﺘـﺰ ﺑــﺎﺯ ﮐـﻨـﯽ،ﮐ...

‌ با من ... از ماندن بگو ... رفتن تباهم می کندخوب می دا...

لایق تو کسی نیست جز آنکسی که:تو را انتخاب میکند نه امتحان......

ﺷﺎﯾـــﺪ ﺗﻨــــﻬـــﺎ ﮐﺴـــــﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐـــﻪ ﺩﻭﺳﺘــــﺖ ﺩﺍﺭﻡﺍﻣـــ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط